×
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵
هر وقت دلدار مرا با من خطابی دیگر است
بی جرم با من هر دمش از نو عتابی دیگر است
گفتم به جان منت بنه جان بستدی بوسه بده
در زیر لب میگفت زه این از حسابی دیگر است
گفتم به من بگذار جان یا بوسهای ده رایگان
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹
نور رویش آفتابی دیگر است
سایهٔ او ماهتابی دیگر است
زلف او درتاب رفت از دست دل
تاب او را پیچ و تابی دیگر است
گفتمش جان و دل جانان توئی
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۲۷ - ترکیب بند
عشق را ابری و آبی دیگر است
آسمان و آفتابی دیگر است