گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۷

 

دو دیده را خوابی ده زمانه را تابی ده

به تشنگان آبی ده به غوره دوشابی ده

مولانا
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۸

 

در آ دامن‌کشان ساقی و مستان را شرابی ده

دل مجروح من بستان، به مخموران کبابی ده

ببر سجادهٔ تقوی و رهن ساغر و می کن

بگیر این خرقهٔ ناموس و بر بانگ ربابی ده

میان بزم عیاران، یکی دم گیر و داری کن

[...]

ناصر بخارایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۳

 

بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده

بعشق ساقی کوثر بما شرابی ده

کنونکه جام مرادت پرست سرو سهی

بنوش و جرعه خود را بدل کبابی ده

حیات خضر بگو بهترست یا می لعل

[...]

اهلی شیرازی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

هر چه میپرسمت، جوابی ده

تشنه یی را ز رحمت آبی ده

آذر بیگدلی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۳

 

با سیخ مژه آمده آن یار سرابیده

دارد بر هر سیخ دل‌های کبابیده

ترسم که بگیرندش کاین قاتل درویش است

کز خون دل عشاق سرپنجه خضابیده

جز غالیهٔ مویت بر عارض نیکویت

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال

 

قرض بالای قرض خوابیده

خانه‌ام چون دلم خرابیده

ملک‌الشعرا بهار