گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

ای دو چشم خوش پُر خواب تو در خوابی خوش

وی دو زلف کژ پر تاب تو در تابی خوش

خفته چون چشم تو در هر طرفی بیماری

وانگه از قند تو در حسرت جلابی خوش

همچو زلف سیه و روی جهان افروزت

[...]

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴

 

بیا که دیده ی من دید دوش خوابی خوش

برآمده به شب تیره آفتابی خوش

به روی او نظرم خیره شد چنان دیدم

که بست بر رخ چون ماه خود نقابی خوش

سؤال کردم و گفتم نقاب بر مه چیست؟

[...]

جهان ملک خاتون