×
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۴۰ - و له ایضا
بتم چو ساغر یاقوت ناب میگیرد
گل از حرارت می در گلاب میگیرد
از آن نفس که بدیدم به خواب چشم خوشت
گمان مبر که مرا بیتو خواب میگیرد
مگر ز روی تو یک ذره میشود پیدا
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰
خراب لعل لبت کی شراب میگیرد
که چشم را نمک او چو خواب میگیرد
خروش سیل سرشک مرا علاجی نیست
ز سنگ سرمه کی آواز آب میگیرد؟
صبا چو وصف می و میفروش با گل کرد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۵
حدیث تلخ را جاهل شراب ناب می گیرد
نمک در دیده بیدرد رنگ خواب می گیرد
یکی صد شد فروغ حسن گل از صحبت شبنم
چراغ نیک بختان روشنی از آب می گیرد
اگر سرگشتگان را بحر نزد خویش نگذارد
[...]