×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰
صبح بر شب شتاب میآرد
شب سر اندر نقاب میآرد
گریهٔ شمع وقت خندهٔ صبح
مست را در عذاب میآرد
ساقیا آب لعل ده که دلم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۰
اگرچه مستی می صد عذاب میآرد
خوشم که سوی توام بیحجاب میآرد
ندانم از غم عشقت دل که میسوزد؟
که باد آمد و بوی کباب میآرد
دمی که همنفسانم به عیش بنشینند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱۳
فروغ ذره به چشم من آب می آرد
که تاب شعشعه آفتاب می آرد؟
فدای آبله پای جستجو گردم
که از سراب سبوی پرآب می آرد
شکسته رنگی ما را علاج خواهد کرد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱
کسی که صبر به جنگ عتاب میآرد
کتان به عربدة ماهتاب میآرد
اگر دلی چو خمت نیست سر به خشت مزن
فراخ حوصله تاب شراب میآرد
مراست بخت سیه کاسهای که همچو حباب
[...]