×
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷
نگارم ار بگذارد ز رخ نقاب فرو
شود ز خجلت رخسارش آفتاب فرو
بطاق ابروی او ماه نو چو در نگرد
همانزمان که در آید رود ز تاب فرو
پر غراب نگویم بزلف او ماند
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۰ - حکایت دعا کردن پادشاه ترمذ که تا از کنیزکی که به محبت وی از تدبیر ملک بازمانده بود خلاصی یابد
رفت زورق به موج آب فرو
شد به مغرب دو آفتاب فرو
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۸
عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو
چنانکه از ورق گل چکد گلاب فرو
خطت چو سنبل مشگین بود سحرخیزی
گرفته هر طرفش نور آفتاب فرو
برآمدی چو مه چارده بگوشه ی بام
[...]