×
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴
چو احتیاج طلب می شود، نقاب طلب
که از خدا نتوان کرد بی جواب طلب
خبر ز خضر نداری و زندگانی او
بمیر تشنه، مکن از زمانه آب طلب
مرید پیر مغانم که این نصیحت اوست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴
دل از خمار طلب خون کن و شراب طلب
جگر به تشنهلبی واگذر و آب طلب
ز عافیت نتوان مژدهٔگشایش یافت
به دل شکستی اگرهست فتح باب طلب
مترس از غم ناسور ای جراحت دل
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵
نگویمت به خطا سازیا صواب طلب
کمینگر است زخود رفتنت شتاب طلب
اگر حقیقت انجام در نظر داری
ز هرکجاگهرت میرسد حباب طلب
شکست آبله هرگام ساغری دارد
[...]
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶ - در معنی طلب و قبح سوء ظن
رفت با مشک از پی آب طلب
تا تو را آموزد آداب طلب