گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۱

 

چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده اند

چون لاله ز آتش جگرم آب داده اند

خواهد بهانه از پی خون ریختن، مگر

تیغ ترا ز دیده ی من آب داده اند؟

زحمت مکش که کس نتواند به جور کشت

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳۴

 

جمعی که هوش خود به می ناب داده اند

خرمن به برق وخانه به سیلاب داده اند

در رابه روی دولت بیدار بسته اند

آن غافلان که تن به شکر خواب داده اند

عشاق در بهشت برین وا نمی کنند

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲

 

کج ابروان که چهره به می تاب داده‌اند

از رشک، خم به قامت محراب داده‌اند

کس جان ز زخم خنجر مژگان نمی‌برد

این تیغ را به زهرِ نگه آب داده‌اند

می می‌چکد ز نغمة مطرب، چه آفتند

[...]

فیاض لاهیجی