گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۹۶

 

سرفرازی را نباشد جنگ با افتادگی

دولت خورشید را دارد بپا افتادگی

از تواضع دولت افزاید سعادتمند را

خوش بود چون سایه از بال هما افتادگی

از عزیزی می گذارد پا به چشم آفتاب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۹۷

 

بی نیازست از دلیل و رهنما افتادگی

می رود منزل به منزل جاده با افتادگی

از تنزل می توان آسان ترقی یافتن

بی رسن از چه برآرد عکس را افتادگی

شد دل هر کس ز دنیا سرد چون برگ خزان

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۹

 

بسکه ‌گردید آبیار ما ز پا افتادگی

سبز شد آخر چو بید از وضع ما افتادگی

می‌توان از طینت ما هم رعونت خواستن

گر برآید از طلسم نقش پا افتادگی

عمرها چون اشک‌کنج راحتی می‌خواستم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۰

 

سجده بنیادی بساز ای جبهه با افتادگی

سایه را نتوان ز خود کردن جدا افتادگی

از شعاع مهر یکسر خاکساری می‌چکد

بر جبین چرخ هم خطی‌ست با افتادگی

سجده را در خاک راهش ‌گر عروج آبروست

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۱

 

کرد شبنم را به خورشید آشنا افتادگی

قطره را شد سوی دریا رهنما افتادگی

راحت روی زمین زیر نگین ناز توست

گر چو نقش پا توانی ساخت با افتادگی

بی‌نیازی نیست ناز غیرت آهنگان عشق

[...]

بیدل دهلوی