یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته
گر عجز کنم و گر عتاب آغازم
با اوست سوال من جوابم مدهید
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته
سه نگردد بریشم ار او را
پرنیان خوانی و حریر و پرند
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته
اقتلونی اقتلونی یا سقات
ان فی قبستی حیات فی الحیات
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
گر فراقت نکشد جان به وصالت بدهم
تو گرو بردی اگر جفت و اگر طاق آید
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
معجز است این نامه یا سحر حلال
هاتف آورد این سخن یا جبرئیل
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
بندگی هیچ نکردیم و طمع می دارم
که خداوندی از آن سیرت و اخلاق آید
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۳
سواره رفتی و سودم جبین به راه تو چندان
که شد نشان سم اسب و ماند نقش جبینم
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۷ - به مرحوم میرزا عبدالوهاب نگاشته
دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم
در فراق تو چه گل ها که به دامن کردم
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۸ - از قول اندرون به میرزا عبدالوهاب نگاشته
میل من سوی وصال و قصد تو سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۹ - تعزیت نامه ای است که به طریق هجا نگاشته
چنان تیپا زدش بر طبله کون
که جست از پیزی سرداب بیرون
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۹ - تعزیت نامه ای است که به طریق هجا نگاشته
آنکه چون او گهی فلک کم رید
گرچه کون فلک دمادم رید
عامل ملکت سلیمان شد
بر صریر و ساده جم رید
نه همین پارس زو ملوث شد
[...]
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۲ - حکایت سگ بخشعلی نام جندقی
ندانی که چون راه بردم به دوست
هرآنکس که پیش آمدم گفتم اوست
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۳ - در اظهار قرب معنوی نگاشته
گر بگویم که توام یا تو منی نیست عجب
از زبان تو برون آمده حرف از دهنم
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۳ - در اظهار قرب معنوی نگاشته
نایدم آه ز ضعف از دل غمناک برون
ورنه می آمدم از عهده افلاک برون
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۴
گنج قارون که فرو می رود از خشم هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است