گنجور

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۲۷ - تاریخ وفات

 

شمع بزم اهل دل آقا علی‌اکبر که بود

همچو مهر از روی او روشن شبستان جهان

آنکه تا جا داشت جان آگهش در جسم پاک

یکدم از فرمان حق فارغ نبودش جسم و جان

صد هزار افسوس کز عالم جوان رفت و نهاد

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۲۸

 

آه که از جور فلک شد به باد

تازه گل خرم باغ جهان

آه که بر خاک هلاک اوفتاد

سرو سهی قامت این بوستان

رفت محمدعلی آن تازه گل

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۲۹

 

دریغ و درد کز بیداد گردون

شد از بزم احبا میر مؤمن

ازین ویرانه منزل رخت بربست

به سوی باغ طوبی میر مؤمن

گرفتش دل ازین دیر پرآشوب

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۰ - تاریخ بنای خانه

 

به حکم بندهٔ خلاق آن رزاق بی‌منت

که کردش کافل ارزاق لطف قادر منان

امیر بی‌نظیر مرحمت‌پرور که از دادش

شود بی‌باک آهوبره گرگ پیر را مهمان

دلیر شیرگیر معدلت‌پرور که از بیمش

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۱ - تاریخ رحلت

 

چو حوری جهان آن پسندیده زن

از این عالم پرشر و شور شد

خرد بهر تاریخ فوتش نوشت

به جنات عدن از جهان حور شد

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۲

 

خان احمدبیک چون به جنت

از لطف خدای انس و جان شد

در تاریخش بگفت هاتف

خان احمد جانب جنان شد

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۴

 

سپهر فضل و هنر آفتاب عز و شرف

سحاب جود و کرم میرزا شریف احمد

طراز مسند اجلال بد در این محفل

دریغ و درد که برچیدش آسمان مسند

زدند کوس رحیلش وزین سرای سپنج

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۵

 

صدهزار افسوس از فخر زمان زینت که بود

زیور این بوستان و زینت این گلستان

صد هزاران حیف از آن سرو سهی قامت که بود

قامتش سرو سهی بالای بستان جهان

دری برج خدارت در درج احتجاب

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۶

 

ساکن کنعان مهجوری خلیل

آن که چون یعقوب باشد ممتحن

وان که هست از تیشهٔ صبر و شکیب

کوه اندوه و بلا را کوه کن

آنکه هرگز جز حدیث درد عشق

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۷

 

هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد

ز جور اختر و بیداد گردون میرعبدالله

هزار افغان ز بی‌مهری چرخ پیر کز کینش

به عقبی شد جوان از گیتی دون میرعبدالله

دریغا گشت در گلزار هستی ناگهان چون گل

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۸ - تاریخ آبادی مسجد کاشان

 

خان جم کوکبه عبدالرزاق

که کند دیدن او جان تازه

آن که رخسار و جمالش دایم

هست چون گل به گلستان تازه

آن که ز ابر کرمش کشت امید

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۳۹ - تاریخ وفات

 

حیف از فاطمه آن نخل جوان

که خم از باد اجل شد ناگاه

حیف از آن گوهر ارزنده که بود

در جهان خیل نکویان را شاه

حیف از آن شمع فروزنده که بود

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۴۰ - تاریخ ولادت

 

گوهر این نه صدف آقا عزیز

شیعهٔ یکرنگ علی ولی

حق پسری داد ز لطفش که هست

نور رخش چون مه تابان جلی

نام محمدعلیش ساختند

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۴۱ - تاریخ ازدواج

 

میرزا صادق که پیش قامتش

سرو باشد چون نهال کوتهی

آنکه از نورالهی روی اوست

آگهی بخش دل هر آگهی

کوکب بخت بلند بی‌زوال

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۴۲ - تاریخ رحلت

 

حیف و صد حیف کز نهیب اجل

شد ز احباب دور کلبعلی

در گرفتش ز خلق عالم و کرد

میل غلمان و حور کلبعلی

خلق در ماتم وی و دارد

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۴۳

 

دریغا که شد در نقاب تراب

رخ عالم‌آرای سیدعلی

دریغا که گم شد در این خاکدان

ثمین در یکتای سیدعلی

سوی خلد رو کرد ازین تیره خاک

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۴۴

 

هزار حیف که از گلشن جهان آخر

چو گل به باد خزان رفت میرزامهدی

فروغ محفل آل رسول بود و دریغ

که شمع‌سان ز میان رفت میرزامهدی

ز الفت تن خاکی ملول شد جانش

[...]

هاتف اصفهانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۴۵ - در تهنیت و ماده تاریخ عروسی

 

محیط مروت که جوید نقاب

ز رشک ضمیرش رخ آفتاب

سپهر فتوت محمدحسین

جهان کرم‌خان والا جناب

امیری که گردنکشان را بود

[...]

هاتف اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱

 

چه نسبت است به مصر وجود بقعهٔ تن را

که این ز جملهٔ ویرانه های آن شهر است

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲

 

به اهل راز چه نسبت رقیب بدگو را

لب پیاله کجا و زبان شانه کجا

سعیدا
 
 
۱
۵۶۱
۵۶۲
۵۶۳
۵۶۴
۵۶۵
۷۷۰