گنجور

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۶

 

کجا تواند دیدن گوزن طلعت شیر

چگونه یارد دیدن تذرو چهره باز

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۶

 

سخن تا نگویی توانیش گفت

و مرگفته را باز نتوان نهفت

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۶

 

چنان از سخن در دلت دار راز

که گر دل بجوید نیابدش باز

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۷

 

بر بسته میان و در زده ناوک

بگشاده عنان و در چده دامن

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲۸

 

از عهده عهد اگر برون آید مرد

از هرچه گمان بری فزون آید مرد

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۰ - باقی سخنان شنزبه

 

دارو سبب درد شد، اینجا چه امید است

زایل شدن عارضه و صحت بیمار!

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۰ - باقی سخنان شنزبه

 

وبال من آمد همه دانش من

چو روباه را موی طاووس را پر

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۰ - باقی سخنان شنزبه

 

شد ناف معطر سبب کشتن آهو

شد طبع موافق سبب بستن کفتار

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۵ - حکایت باخه و دو بط

 

نیک خواهان دهند پند ولیک

نیک بختان بوند پند پذیر

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۵ - حکایت باخه و دو بط

 

از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست

روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۳۷

 

باران دو صد ساله فرو ننشاند

این گرد بلا را که تو انگیخته ای

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴۰ - حکایت غوک و مار

 

آب روی آب زمزم و کوثر

خاک وی خاک عنبر و کافور

شکل وی ناپسوده دست صبا

شبه وی ناسپرده پای دبور

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴۲

 

یک قطره ز آب شرم و یک ذره وفا

در چشم و دلت خدای داناست که نیست

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۲

 

نیک برنج اندرم از خویشتن

گم شده تدبیر و خطا کرده ظن

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۲

 

گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر برکه افگنم آن دل کجا برم؟

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۲

 

سرفراز و بفرخی بگراز

لهو جوی و بخرمی می‌خور

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۳

 

گر ضمیرت بخواهدی بی شک

از دل آسمان خبر کندی

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۴

 

گردون گشاده چشم و زمانه گوش

هر حکم را که رای تو امضا کند همی

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۵

 

ز رایش ار نظری یابد آفتاب بصدق

که خواند یارد صبح نخست را کاذب؟

نصرالله منشی
 

نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۶ - حکایت زن بازرگان کشمیری

 

خود ز رنگ زلف و نور روی او برساختند

کفر خالی از گمان و دین جمالی زیقین

نصرالله منشی
 
 
۱
۱۲۵
۱۲۶
۱۲۷
۱۲۸
۱۲۹
۷۷۰