گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۴

 

بر عود دلم نواخت یک زمزمه عشق

زان زمزمه‌ام ز پای تا سر همه عشق

حقا که به عهدها نیایم بیرون

از عهدهٔ حق گزاری یک دمه عشق

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۵

 

ما را شده‌است دین و آیین همه عشق

بستر همه محنتست و بالین همه عشق

سبحان‌الله رخی و چندین همه حسن

اِنّا لِلّه دلی و چندین همه عشق

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۶

 

خلقان همه بر درگهت ای خالق پاک

هستند پی قطرهٔ آبی غمناک

سقای سحاب را بفرما از لطف

تا آب زند بر سر این مشتی خاک

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۷

 

دامان غنای عشق پاک آمد پاک

زآلودگی نیاز با مشتی خاک

چون جلوه گر و نظارگی جمله خود اوست

گر ما و تو در میان نباشیم چه باک

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۸

 

گر فضل کنی ندارم از عالم باک

ور عدل کنی شوم به یک باره هلاک

روزی صدبار گویم ای صانع پاک

مشتی خاکم چه آید از مشتی خاک

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۰

 

بر چهره ندارم ز مسلمانی رنگ

برِ من دارد شرف سگِ اهلِ فرنگ

آن رو سیهم که باشد از بودن من

دوزخ را ننگ و اهل دوزخ را ننگ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۱

 

تا شیر بدم شکار من بود پلنگ

پیروز شدم به هرچه کردم آهنگ

تا عشق ترا به بر درآوردم تنگ

از بیشه برون کرد مرا روبه لنگ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۲

 

در عشق تو ای نگار پر کینه و جنگ

گشتیم سرا پای جهان با دل تنگ

شد دست ز کار و ماند پا از رفتار

این بس که به سر زدیم و آن بس که به سنگ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۳

 

دستی که زدی به ناز در زلف تو چنگ

چشمی که ز دیدنت ز دل بردی زنگ

آن چشم ببست بی توام دیده به خون

و آن دست بکوفت بی توام سینه به سنگ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۴

 

پرسید کسی منزل آن مهر گسل

گفتم که: دل منست او را منزل

گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر او

پرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۵

 

درماند کسی که بست در خوبان دل

وز مهر بتان نگشت پیوند گسل

در صورت گل معنی جان دید و بماند

پای دل او تا به قیامت در گل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۶

 

شیدای ترا روح مقدس منزل

سودای ترا عقل مجرد محمل

سیاح جهان معرفت یعنی دل

در بحر غمت دست به سر پای به گل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۷

 

ای عهد تو عهد دوستان سرِ پُل

از مهر تو کین خیزد و از قهر تو ذُل

پر مشغله و میان تهی همچو دُهُل

ای یک شبه همچو شمع و یک روزه چو گُل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۸

 

در باغ کجا روم که نالد بلبل

بی تو چه کنم جلوهٔ سرو و سنبل

یا قد تو هست آنچه میدارد سرو

یا روی تو هست آنچه میدارد گل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۹

 

هر نَعت که از قبیل خیرست و کمال

باشد ز نُعوت ذات پاک متعال

هر وصف که در حساب شرّست و وبال

دارد به قصور قابلیات مآل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۰

 

ای چارده ساله مه که در حسن و جمال

همچون مه چارده رسیدی به کمال

یا رب نرسد به حسنت آسیب زوال

در چارده سالگی بمانی صد سال

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۱

 

می‌رست زدشت خاوران لالهٔ آل

چون دانهٔ اشک عاشقان در مه و سال

بنمود چو روی دوست از پرده جمال

چون صورت حال من شدش صورت حال

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۲

 

یا رب به علی بن ابی طالب و آل

آن شیر خدا و بر جهان جل جلال

کاندر سه مکان رسی به فریاد همه

اندر دم نزع و قبر و هنگام سؤال

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۳

 

گر با غم عشق سازگار آید دل

بر مرکب آرزو سوار آید دل

گر دل نبود کجا وطن سازد عشق؟

ور عشق نباشد به چه کار آید دل؟

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۴

 

هر جا که وجود کرده سیرست ای دل

می‌دان به یقین که محض خیرست ای دل

هر شر ز عدم بود، عدم غیر وجود

پس شر همه مقتضای غیرست ای دل

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۱۱۹۳