گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۳

 

افسوس که ایام جوانی بگذشت

دوران نشاط و کامرانی بگذشت

تشنه به کنار جوی چندان خفتم

کز جوی من آب زندگانی بگذشت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۴

 

سِرّ سخن دوست نمی‌یارم گفت

دُرّی‌ست گرانبها نمی‌یارم سفت

ترسم که به خواب دَرْبگویم به کسی

شبهاست کزین بیم نمی‌یارم خفت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۵

 

دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت

یک موی ندانست و بسی موی شکافت

گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت

آخر به کمال ذره‌ای راه نیافت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۶

 

آسان آسان ز خود امان نتوان یافت

وین شربت شوق رایگان نتوان یافت

زان می که عزیز جان مشتاقان‌ست

یک جرعه به صد هزار جان نتوان یافت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۷

 

آن دل که تو دیده‌ای ز غم خون شد و رفت

وز دیدهٔ خون گرفته بیرون شد و رفت

روزی به هوای عشق سیری میکرد

لیلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۸

 

از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت

بگذاشت مرا و جستجوی تو گرفت

اکنون ز منش هیچ نمی‌آید یاد

بوی تو گرفته بود خوی تو گرفت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۹

 

دل عادت و خوی جنگجوی تو گرفت

جان گوهر همت سر کوی تو گرفت

گفتم به خط تو جانب ما را گیر

آن هم طرف روی نکوی تو گرفت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۰

 

آنی که ز جانم آرزوی تو نرفت

از دل هوس روی نکوی تو نرفت

از کوی تو هر که رفت دل را بگذاشت

کس با دل خویشتن ز کوی تو نرفت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۱

 

یار آمد و گفت خسته میدار دلت

دایم به امید بسته می‌دار دلت

ما را به شکستگان نظرها باشد

ما را خواهی شکسته میدار دلت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۲

 

علمی نه که از زمرهٔ انسان نهمت

جودی نه که از اصل کریمان نهمت

نه علم و عمل نه فضل و احسان و ادب

یا رب به کدام تره در خوان نهمت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۳

 

صد شکر که گلشن صفا گشت تنت

صحت گل عشق ریخت در پیرهنت

تب را به غلط در تنت افتاد گذار

آن تب عرقی شد و چکید از بدنت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۴

 

دی زلف عبیر بیز عنبر سایت

از طرف بناگوش سمن سیمایت

در پای تو افتاد و به زاری می‌گفت

سر تا پایم فدای سر تا پایت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۵

 

ای قبلهٔ هر که مقبل آمد کویت

روی دل مقبلان عالم سویت

امروز کسی کز تو بگرداند روی

فردا به کدام روی بیند رویت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۶

 

ای مقصد خورشید پرستان رویت

محراب جهانیان خم ابرویت

سرمایهٔ عیش تنگ دستان دهنت

سررشتهٔ دلهای پریشان مویت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۷

 

زنار پرست زلف عنبر بویت

محراب نشین گوشهٔ ابرویت

یا رب تو چه کعبه‌ای که باشد شب و روز

روی دل کافر و مسلمان سویت

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۸

 

گفتم چشمت گفت که بر مست مپیچ

گفتم دهنت گفت منه دل بر هیچ

گفتم زلفت گفت پراکنده مگوی

باز آوردی حکایتی پیچا پیچ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۹

 

گر درویشی مکن تصرف در هیچ

نه شادی کن به هیچ و نه غم خور هیچ

خرسند بدان باش که در ملک خدای

در دنیی و آخرت نباشی بر هیچ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۰

 

ای در تو عیان‌ها و نهان‌ها همه هیچ

پندار یقین‌ها و گمان‌ها همه هیچ

از ذات تو مطلقا نشان نتوان داد

کآنجا که تویی بود نشان‌ها همه هیچ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۱

 

ای با رخت انوار مه و خور همه هیچ

با لعل تو سلسبیل و کوثر همه هیچ

بودم همه بین، چو تیزبین شد چشمم

دیدم که همه تویی و دیگر همه هیچ

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۳

 

رخساره‌ات ای تازه گل گلشن روح

نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح

نزدیک به دیده گر خیالش گذرد

از سایهٔ خار دیده گردد مجروح

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۱۹۳