گنجور

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۵ - د‌ر مدحت جناب حاج میرزا آقاسی رحمه ا‌لله می‌فرماید

 

ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران

معطر آمده‌ گیتی منور آمده‌ کیهان

بهینه بندهٔ ‌گیهان خدای و خواجهٔ عالم

مهینه مهدی معجز نمای و هادی دوران

درون چنبر حزمش قرار تودهٔ غبرا

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۶ - در ستایش مرحوم مبرو‌ر شجاع ا‌لسلطنه حسنعلی میرزا طاب‌الله ثراه می‌فرماید

 

ساقی در این هوای سرد زمستان

ساغر می را مکن دریغ ز مستان

سردی دی را نظاره‌کن که به مجمر

همچو یخ افسرده‌گشته آتش سوزان

شعلهٔ آتش جدا نگشته ز آتش

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۷ - و له فی المدیحة

 

صبح برآمد به ‌کوه مهر درخشان

چرخ تهی‌ گشت از کواکب رخشان

یوسف بیضا برآمد از چَه خاور

صبح زلیخا صفت درید گریبان

جادهٔ ظلمات شب رسیده به آخر

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۸ - د‌ر ستایش صدر اعظم در باب فتنهٔ باب گوید

 

صدر اعظم شد چو بخت شهریار از نو جوان

از نشاط آنکه شاه بی‌قرین رست از قران

چون سکندرشاه شد صاحبقران و خواجه خضر

کز حیات شاهش ایزد داد عمر جاودان

خواست ایزد شاه را آگه‌ کند از کید خصم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۰ - در مدح د‌و شاهزاد‌هٔ آزاده محمد قلی میرزا الملقب به ملک‌آرا و شجاع السلطنهٔ مغفور طاب الله ثرا هما فرماید

 

گشته در برجی دو نجم سعد گردون را قران

یا دو خورشد فروزان طالع از یک خاوران

یا دو تابان‌ گوهر رخشده اندر یک صدف

یا دو رخشان اختر تابنده از یک آسمان

یا دو جبریل امین را در یکی مهبط نزول

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۱ - د‌ر مدح پسرهای شجاع السلطنه مغفور طاب ا‌لله ثراه فرماید

 

مرا در شش جهت از پنج تن خاطر بود شادان

که هریک در سپهر جاه هستند اختری تابان

هلاکو زان سپس ارغون ابا قاآن منکوشه

که قاآن دوم باشد وزان پس اوکتا قاآن

نخستین باذل و ثانیست راد و سیمین منعم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۲ - در مدح شاهزاده آزاده شجاع ا‌لسلطنه مرحوم حسنعلی میرزا طاب‌الله ثراه فرماید

 

نادرترین اشیا نیکوترین امکان

از عقلهاست اول وز خلقهاست انسان

از انبیا پیمبر وز اولیاست حیدر

از اتقیا ابوذر وز اصفیاست سلمان

از نارهاست دوزخ وز خاکها مدینه

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۳ - و له فی المدیحه

 

نظام مملکت از خنجر بهادرخان

نشان سلطنت از افسر بهادرخان

به پاش دست نهد چرخ از پی سوگند

چه حد آنکه نهد بر سر بهادرخان

پرندوار شود نرم تار و پود زمین

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۴ - در مدح هژبر سالب علی‌بن ابیطالب صلوات ا‌لله و سلامه علیه ‌گوید

 

رسم‌عاشق نیست با یک‌دل دو دلبر داشتن

یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن

ناجوانمردیست چون جانوسیار و ماهیار

یار دارا بودن و دل با سِکندر داشتن

یا اسیر حکم جانان باش یا در بند جان

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۵ - در مدح حاج میرزا آقاسی طاب ا‌لله ثراه گوید

 

عید دان چیست لب چون عید خندان داشتن

خند خندان جان نثار راه جانان داشتن

جان هم‌ از جانان بود کت داده تا قربان‌ کنی

بهر قربان هم نباید منّت از جان داشتن

بس‌کمالی نیست قربانی نمودن بهر عید

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۶ - در ستایش شاهزادهٔ آزاد شجاع السلطنه مرحوم حسنعلی میرزا طاب‌ لله ثراه فرماید

 

آوخ آوخ‌که شد پسرعم من

مایهٔ رنج و محنت و غم من

من شده شادی مجرّد او

او شده غصهٔ مجسم من

هم ز من عشرت پیاپی او

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۷ - در مدح شجاع السلطنه حسنعلی میرزا

 

رود آمون‌ گشت هامون ز اشک جیحون‌زای من

رشک سیحون شد زمین از چشم خون پالای من

اردی عیشم خزان شد وین عجب ‌کاندر خزان

لاله می‌روید مدام از نرگس شهلای من

دیدهٔ من اشک ریزد سینهٔ من شعله‌خیز

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۸ - د‌ر مدح شاهزادهٔ آزاده مؤیدالدوله طهماسب میرزا فرماید

 

از چه نگویم سپاس ایزد بیچون

از چه نرانم درود طالع میمون

از چه نبالم بهر چه در زمی ایدر

از چه ننازم بهرکه در فلک ایدون

کز شرف خدمت امیر موید

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۹ - در ستایش پادشاه خلد آشیان محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه فرماید

 

ای ترک من ای عید تو چون روی ‌تو میمون

بر طرهٔ مفتول تو دلها همه مفتون

عقل تو کهن بخت تو نو وقت تو خرم

سال تو نکو حال تو خوش فال تو میمون

زانگونه که بر خلق همایون گذرد عید

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۰ - وله فی المدیحه

 

منجر چون تافت مهر ازکاخ‌گردون

گهر انگیخت این بحر صدف‌گون

ز شنگرف شفق زنگارگون چرخ

چو زنگاری لباسی غرقه در خون

کنار آسمان از سرخی او

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۱ - در هزل و مطایبه گوید

 

یازده ساله کودکی هست به کاخم اندرون

سست وفا وسخت دل خردقضیب و گردکون

چون به رخ افکنم‌ گره‌ کای پسر و بیا بده

هیچ نگویدم‌ که چه هیچ نپرسدم‌ که چون

کیرش خرد و مختصر کونش و ز پاچه تا کمر

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۲ - د‌ر مدحت عمدهٔ الخوانین العظام شمس الدین خان افغان می‌فرماید

 

آفتاب زمانه شمس‌الدین

ای قدر قدر آسمان تمکین

مهر بارای روشن توسها

چرخ با اوج درگه تو زمین

کوه با عزم تو چو کاه سبک

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۳ - د‌ر ستایش حاج میرزا آقاسی رحمه‌لله فرماید

 

از بوی بهار و فر فروردین‌

شد باغ بهشت و باد مشک‌آگین

بر لاله چو بگذری خوری سوگند

کز خلد برون چمیده حورالعین

بر سبزه چو بنگر‌ی دهی انصاف

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۴ - در ستایش میرزا تقی‌خان امیرنظام‌ گوید

 

امسال ‌گویی از اثر باد فرودین

جای سمن ثریا می‌روید از زمین

گویی هوا لطافت روح فرشته را

پیوند داده با نفس باد فرودین

یک آسمان کواکب هر دم چکد ز ابر

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۵ - د‌ر ستایش صدراعظم د‌ام اجلاله فرماید

 

به راغ و باغ گذرکرد ابر فروردین

شراره ریخت بر آن و ستاره ریخت براین

از آن شراره همه راغ گشت پر لاله

وزین ستاره همه باغ‌گشت پر نسرین

چمن از آن شده پرنور وادی ایمن

[...]

قاآنی
 
 
۱
۳۲۶
۳۲۷
۳۲۸
۳۲۹
۳۳۰
۳۷۶