گنجور

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۸۸

 

بکوه ساوه (ساده) ز تو مرگ بر نخواهد گشت

همی دراید در روی تو از آن آژنگ

اگر نخواهی بر دشت ساوه شو بنشین

وگر بخواهی درشو بقلعۀ بشلنگ

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۸۹

 

به هیچ در نروی تا در آن نیابی سود

به هیچکس نروی تا در آن نبینی رنگ

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۰

 

ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ

پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۱

 

چو دیلمان زره پوش شاه مژگانش

بتیر و زوبین بر پیل ساخته خنکال

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۲

 

هیون چو جنگ بر آورد و یون فکند بر او

بگوش جنگ نماید همی خیال دوال

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۳

 

مگر ز چشمۀ خورشید روز دولت تو

ندید خواهد تا روزگار حشر زوال

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۴

 

شاها هزار سال بعزّ اندرون بزی

وانگه هزار سال بملک اندون ببال

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۵

 

بدان ماند بنفشه بر لب جوی

که بر آتش نهی گوگرد بفخم

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۶

 

چرا بگرید زار ار نه غمگنست غمام

گریستنش چه باید که شد جهان پدرام

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۷

 

سخاوت تو ندارد درین جهان دریا

سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۸

 

عجب دو چیز بیک چیز داد یک چیزش

بملک داد سر تیغ او قرار و قوام

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۹۹

 

دو چیز را حرکاتش همی دو چیز دهد

علوم را درجات و نجوم را احکام

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۰

 

سه چیز را بگرفتند از سه چیز همه

ز دولت اصل و ز حق صحبت وز فخر سنام

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۱

 

چهار چیز بدو چیز داد نیز هم او

بخلق زهد و امان و بدین صلاح و نظام

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۲

 

چون به ایشان باز خورد آسیب شاه کامیاب

جنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان بادزم

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۳

 

سر زلف مشکین جانان من

مرا کشت و پیچید بر جان من

ایا ترک سیمین تن سنگدل

هویدا بتو راز پنهان من

دو ابرند زلف تو و چشم من

[...]

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۴

 

بکرد با دل تو ای ملک وفا بیعت

بکرد با سیر پاک تو هنر پیمان

ز طبع و دست تو گیرد همی سخا حجت

ز خاطر تو نماید همی خطر برهان

بطاعت تو نیارد همی قضا غفلت

[...]

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۵

 

تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب

جهود و گبر و ترسا و مسلمان

همی گویند در تسبیح و تهلیل

که یا رب عاقبت محمود گردان

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۶

 

پاسخی ده تا نشان یابم ز ناپیدا دهان

در جهان هرگز که دید از چیز ناپیدا نشان

مردمان پیدا دهان دارند و ناپیدا سخن

تو چرا پیدا سخن داری و ناپیدا دهان

عنصری
 

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۷

 

آیین عجم رسم جهاندار فریدون

بر شاه جهاندار فری باد و همایون

عنصری
 
 
۱
۸۴
۸۵
۸۶
۸۷
۸۸
۶۵۳۱