گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۰

 

ای تن همه وصل کار سازی است مخسب

وز یار همه بنده نوازی است مخسب

هان تا تو به جهد دیده برهم نزنی

جان یافته ای چه جای بازی است مخسب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۱

 

گر می خواهی بقا و پیروز مخسب

بر آتش عشق دوست می سوز مخسب

صد شب خفتی و حاصلت آن دیدی

از بهر خدا امشب تا روز مخسب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۲

 

ایّام گلست و عیش باقی است مخسب

آخر نه لبت بر لب ساقی است مخسب

امشب شب خنیاگر شمع است مخسب

برخیز که پرده ها عراقی است مخسب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۳

 

هستم به وصالِ دوست دلشاد امشب

وز غصّهٔ هجر گشته آزاد امشب

با یار نشسته و به دل می گویم

یا رب که کلید صبح گم باد امشب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴

 

ای شب منم [و] وصال جانان امشب

بگریخته از زمانه پنهان امشب

ما را به تو حاجت است می دان امشب

تعجیل مکن به صبح خندان امشب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵

 

تا چند شوی تو از پی شمع و شراب

تا چند دهی بهر بتان دل را تاب

من بندهٔ آن دلم که روزان و شبان

بی شاهد عاشقند و بی باده خراب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶

 

کردیم دل از جمله مسلّم امشب

کردیم وداع جمله عالم امشب

گر پای مرا هر سر مویی بند است

دست از همه کوتاه کنم هم امشب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷

 

جز حق تو بکن جمله فراموش امشب

وز جام وصال باده می نوش امشب

تا بوک به وصل جاودانی برسی

منشین و به جان و دل همی کوش امشب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۸

 

زنهار پی طبع هوس پَیمایت

تاریک مکن روان روشن رایت

تو از سر صدق یک نفس با او باش

تا هر که جز اوست سر نهد در پایت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۹

 

ای دل تو چنان بزی که هشیار شوی

تا بوک دمی به اهل دل یار شوی

سرمایهٔ تو دمی است، آن دم را باش

کان دم زتو رفت نقش دیوار شوی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۰

 

گر قسم تو شادی است غمت نفزاید

ور زانک غم است او چه شادی زاید

این لحظه که هست شادمانی حاصل

خوش باش ازین پس آنچ آید آید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۱

 

تا در پی آن فزون و این کم باشی

سودت همه آن بود که با غم باشی

بیهوده چه در غصّهٔ عالم باشی

می کوش که تا چگونه خرّم باشی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۲

 

چون بی خبران مگرد هر دم به دری

پادار و زسر مرو به هر درد سری

تلخی و خوشی جمله عالم خوابی است

بیدار شوی از تو نماند اثری

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۳

 

باطل بینم به سوی کعبه سفرت

بی حاصل بینم سفر پرخطرت

اینجا که نشسته ای درِ دل بگشا

تا یار در آن لحظه درآید زدرت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۴

 

عیشی که مهیّاست رها نتوان کرد

سر در سر یار بی وفا نتوان کرد

عمری که تو راهست غنیمت می دان

کان را چو نمازها قضا نتوان کرد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۵

 

خواهی که تو را مراد حاصل گردد

مگذار که دل زکار غافل گردد

غالب چو تن است و دل همی گردد تن

دل غالب ساز تا تنت دل گردد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۶

 

از شمع وصال کمترک یابی نور

ما کنت مقیداً بتیه و غرُور

دریاب فتوح وز رعونت شو دور

احضر نفساً و کل کاین مقدور

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۷

 

ای دوست تو در جوال افسانه مباش

پا بستهٔ دامهای بی دانه مباش

مقصود ازین حدیث پیوند دل است

چون دل به دل آشناست بیگانه مباش

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۸

 

ای دل مطلب زدیگران مرهم خویش

خود باش به هر درد دلی محرم خویش

تنها بنشین و خود همی خور غم خویش

ور همدمت آرزو کند هم دم خویش

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۹

 

در راه طلب صادق و ذاکر می باش

هر جا که روی صافی و صابر می باش

از بهر فتوری که درین ره یابی

غایب تو مشو ولیک حاضر می باش

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۲۸۴
۱۲۸۵
۱۲۸۶
۱۲۸۷
۱۲۸۸
۶۴۵۴