پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۷ - گل پژمرده
ما از آن معنیش چیدیم، ای فتی
که نچیند کس، گل پژمرده را
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - نا آزموده
من همی گفتم بده، او گفت نی
او همی رفت و منش رفتم ز پی
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
باغبانان تو را، امسال سال خرمی است
زین همایون میوه، کز هر شاخسار آوردهای
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
شاخ و برگت نیکنامی، بیخ و بارت سعی و علم
این هنرها، جمله از آموزگار آوردهای
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
خرم آنکو وقت حاصل ارمغانی از تو برد
برگ دولت، زاد هستی، توش کار آوردهای
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
از چه نسوان از حقوق خویشتن بیبهرهاند
نام این قوم از چه، دور افتاده از هر دفتری
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
دامن مادر، نخست آموزگار کودک است
طفل دانشور، کجا پرورده نادان مادری
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - نهال آرزو
با چنین درماندگی، از ماه و پروین بگذریم
گر که ما را باشد از فضل و ادب، بال و پری
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
در سرزمینِ شنگل آوا ، سیبِ عاشقان
شنگیل آوا یوردی ، عاشیق آلماسی
رفتن بدان بهشت و شدن میهمانِ آن
گاهدان گئدوب ، اوْردا قوْناق قالماسی
با سنگ ، سیب و بِهْ زدن و ، خوردن آنچنان !
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
حیدربابا ، ز صخره و سنگت به کوهسار
حیدر بابا ، داغین ، داشین ، سره سی
کبکت به نغمه ، وز پیِ او جوجه رهسپار
کهلیک اوْخور ، دالیسیندا فره سی
از برّة سفید و سیه ، گله بی شمار
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
بر اهل ده شبانِ زمستان بهانه ای است
قیش گئجه سی طؤله لرین اوْتاغی
وان کلبة طویله خودش گرمخانه ای است
کتلیلرین اوْتوراغی ، یاتاغی
در رقصِ شعله ، گرم شدن خود فسانه ای است
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
آمد ز بادکوبه پسرخاله ام شُجا
شجاع خال اوْغلونون باکی سوْقتی
با قامتی کشیده و با صحبتی رسا
دامدا قوران سماواری ، صحبتی
در بام شد سماور سوقاتیش به پا
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
رنگین کمان ، کلافِ رَسَنهای پیرزن
قاری ننه اوزاداندا ایشینی
خورشید ، روی ابر دهد تاب آن رسَن
گوْن بولوتدا اَییرردی تشینی
دندان گرگ پیر چو افتاده از دهن
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
مجدالسّادات خندة خوش می زند چو باغ
مجدالسّادات گوْلردی باغلارکیمی
چون ابر کوهسار بغُرّد به باغ و راغ
گوْروْلدردی بولوتلی داغلارکیمی
حرفش زلال و روشن چون روغن چراغ
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
بشنو ز میرصالح و دیوانه بازیش
میرصالحین دلی سوْلوق ائتمه سی
سید عزیز و شاخسی و سرفرازیش
میر عزیزین شیرین شاخسِی گئتمه سی
میرممّد و نشستن و آن صحنه سازیش
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
عمّه ستاره نازک را بسته در تنور
ستاره عمّه نزیک لری یاپاردی
هر دم رُبوده قادر از آنها یکی به روز
میرقادر ده ، هر دم بیرین قاپاردی
چون کُرّه اسب تاخته و خورده دور دور
[...]
شهریار » منظومهٔ حیدر بابا
از بانگ گوسفند و بز و برّه و سگان
سحر تئزدن ناخیرچیلار گَلَردی
غوغا به پاست صبحدمان ، آمده شبان
قوْیون-قوزی دام باجادا مَلَردی
در بندِ شیر خوارة خود هست عمّه جان
[...]
رهی معیری » چند تغزل » ماه قدحنوش
هوشم ربوده ماه قدحنوشی
خورشیدروی زهره بناگوشی
زنجیر دل ز جعد سیه سازی
گلبرگ تر به مشک سیه پوشی
از غم به سان سوزن زرینم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۷ - ندامت عاشق
دل زودباورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو نیاز خود فزودی
بهم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی
من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۱ - خزان عشق
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی؟
تو و چون می لاله کشیدنها
من و چون گل جامه دریدنها