هوشم ربوده ماه قدحنوشی
خورشیدروی زهره بناگوشی
زنجیر دل ز جعد سیه سازی
گلبرگ تر به مشک سیه پوشی
از غم به سان سوزن زرینم
در آرزوی سیم بر و دوشی
خون جگر به ساغر من کرده
ساغر ز دست مدعیان نوشی
بینم بلا ز نرگس بیماری
دارم فغان ز غنچه خاموشی
دردا که نیست ز آن بت نوشینلب
ما را نه بوسهای و نه آغوشی
بالای او به سرو سهی ماند
مژگان او بخت رهی ماند
ای مشکبو نسیم صبحگاهی
از من بگو بدان مه خرگاهی
آه و فغان من به فلک بر شد
سنگین دلت نیافته آگاهی
با آهنیندل تو چه داند کرد؟
آه شب و فغان سحرگاهی
ای همنشین بیهودهگو تا چند
جان مرا به خیره همیکاهی؟
راحت ز جان خسته چه میجویی؟
طاقت ز مرغ بسته چه میخواهی؟
بینی گر آن دو برگ شقایق را
دانی بلای خاطر عاشق را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گیهان ما به خواجهٔ عدنانی
عدنست و کار ما همه بانداما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.