گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

هر آیینه جمالت بی نشان است

در آیینه چنین شرح و بیانست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

نمود واصل این هر دو جهانست

مرا از گفت بی نام و نشان است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

سر ما بهر پای جان جانست

که در این سرکشی راز نهان است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

بقای تو فنای آخر اینست

خدا خواهی شدن کل آخر این است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

چهارت دشمن اینجا در کمین است

حقیقت جان بدیشان پیش بینست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

تو اندر این چهاری مانده سرمست

نمیدانی که این صورت که پیوست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

در آخرجای تو در شیب خاکست

دلامیدان که کاری صعبناک است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

وصال ای دل ترا در روی خاکست

ترا هم رهگذر در سوی خاک است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

بسی شور از تو در روی جهان است

کسی سر تو جز تو کس ندانست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

ترازآنحضرت اینجاگه خبر هست

ازین ذات تو اینجا باز پیوست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

دلا عطار باتست و نه در تست

ترا اینجا و او و مر ترا جست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

همه دنیا مثال یک چراغست

فتاده بر کنارش پر ز زاغ است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

چو میدانم که میدانم که اینست

دگر تقلید دین عین الیقین است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

منم حیدر که دیدارم یقینست

دل و جانم برازش پیش بین است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

تو آن گفتی که آن منصور گفتست

که دیگر چون تو این مشهور گفته است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

محمد با علی فتحو فتوحست

محمد آدم و حیدر چو نوح است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور

 

مرا امروز از تو بر وصال است

که امروز یقین روز وصالست

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور

 

در این غوغا مرا با تو وصالست

دلم در ذات تو عین جلال است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را

 

طلب از عشق کردی عشق اینست

که ما را جان جان اینجا یقین است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را

 

نگفتی عشق چبود عشق اینست

که میداند که در ما پیش بین است

عطار
 
 
۱
۱۹۳
۱۹۴
۱۹۵
۱۹۶
۱۹۷
۴۸۹