عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
هر آیینه جمالت بی نشان است
در آیینه چنین شرح و بیانست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
نمود واصل این هر دو جهانست
مرا از گفت بی نام و نشان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
سر ما بهر پای جان جانست
که در این سرکشی راز نهان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
بسی شور از تو در روی جهان است
کسی سر تو جز تو کس ندانست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
ترازآنحضرت اینجاگه خبر هست
ازین ذات تو اینجا باز پیوست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
دلا عطار باتست و نه در تست
ترا اینجا و او و مر ترا جست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
همه دنیا مثال یک چراغست
فتاده بر کنارش پر ز زاغ است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
چو میدانم که میدانم که اینست
دگر تقلید دین عین الیقین است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
منم حیدر که دیدارم یقینست
دل و جانم برازش پیش بین است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
تو آن گفتی که آن منصور گفتست
که دیگر چون تو این مشهور گفته است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
محمد با علی فتحو فتوحست
محمد آدم و حیدر چو نوح است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور
مرا امروز از تو بر وصال است
که امروز یقین روز وصالست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور
در این غوغا مرا با تو وصالست
دلم در ذات تو عین جلال است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را
طلب از عشق کردی عشق اینست
که ما را جان جان اینجا یقین است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را
نگفتی عشق چبود عشق اینست
که میداند که در ما پیش بین است