×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵۱
آن کیست که می آید صد لشکر دل با او
درویش جمالش ما، سلطان دل ما او
بی صبح و شبی خواهم کو را غم خود گیرم
من گویم و او خندد، تنها من و تنها او
مستم ز خیال او من با وی و وی با من
[...]
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۷ - التمثیل
قصّۀ جسم و جان مگو با او
یا تو باشی در این میان یا او
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۴۸ - جنگ کردن جتایو با راون و کشته شدن جتایو به دست او و بردن او سیتا را به لنکا
چو راون کشته راهی گشت با او
طپان در خون همی گفتی جتا یو
ملکالشعرا بهار » منظومهها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!
من در اینجا ننشینم با او
من درین خانه نشینم، یا او
۱
۲