عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة و الثلثون
سالک بیدل فغان برداشته
پیش دل شد دل ز جان برداشته
گفت ای حایل میان جسم و جان
عکس اسرار تو ذرات جهان
جملهٔ اسرار هست و نیست راست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
عاشقی را بود معشوقی چو ماه
مهر کرده ترک پیش او کلاه
مدتی در انتظارش بوده بود
جان به لب پرخون دل پالوده بود
داد آخر وعدهٔ وصلیش یار
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
خسروی کاعجوبهٔ آفاق بود
خسروی او علی الاطلاق بود
دختری چون ماه زیر پرده داشت
از غمش خورشید ره گم کرده داشت
پای تا سر لطف و زیبائی و ناز
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گشت یک روز از ایاز نازنین
در میان جمع سلطان خشمگین
خواند پیش خود حسن را شهریار
گفت ازین پس با ایازم نیست کار
جان من میجوشد از وی چون کنم
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
آن یکی پرسید از مجنون مگر
کز سخنها تو چه داری دوستر
گفت من لا دوستر دارم مدام
تاکه جان دارم مرا لا می تمام
گفت تا باشد نعم ای بیخبر
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
کاملی بگذشت در آتش گهی
چون بدید آتش زهش شد ناگهی
چون به هوش آمد رفیقی بر رسید
کز چه مرغ عقلت از بر برپرید
گفت چون آتش بدیدم آن زمان
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
کرهٔ میتاخت سلطان در شکار
میگریخت از وی شکار بیقرار
بر ایاز افتاد اشک آنجایگاه
شاه گفتش ای غلام نیک خواه
از چه پیدا شد چو باران اشک تو
[...]