گنجور

ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۵ - در طلبِ اسب از نظام السلطنه

 

چشمم سپید شد به رَهِ انتظارِ اسب

پیدا نشد ز جانب سوران سوارِ اسب

آری شدید تر بود از موت بی گُمان

چون انتظار های دگر انتظار اسب

با اسب می کنند همه مردمان شکار

[...]

۳۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۳ - در مدیحه و تبریک عروسی

 

برآمد بامدادان مِهرِ انور

جهان را کسوتِ نو کرد در بر

تو پنداری که زرّین شاهبازی

همی گسترد در صحنِ فلک پر

و یا از بهرِ اثباتِ رِسالت

[...]

۳۵ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۶ - داستان دو موش

 

ای پسر لحظه ای تو گوش بده

گوش بر قصّه دو موش بده

که یکی پیر بود و عاقل بود

دگری بچه بود و جاهل بود

هر دو در کنجِ سقف یک خانه

[...]

۳۵ بیت
ایرج میرزا