×
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - مزاح با ابوالحسن خان
ای بر کچلان دهر سرهنگ
حق حفظ کند سرِ تو از سنگ
ای آکچل، ای ابوالحسنخان
ای تو وزغ و حسین خرچنگ
من چون تو کچل ندیدهام هیچ
[...]
۳۰ بیت
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۳۰ - در مدحِ حضرتِ مولای متقیان
گفتم رهینِ مهرِ تو شد این دلِ حزین
گفتا حزین دلی که به مهری بود رهین
گفتم قرینِ رویِ تو باشد همی قمر
گفتا سهیل باشد اگر با قمر قرین
گفتم که آفرین به رخِ خوبِ یارِ من
[...]
۳۰ بیت
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۴
بدینجا چون رسید اشعارِ خالص
پریشان شد همه افکارِ مخلص
که یا رب بچّهبازی خود چه کارست
که بر وی عارف و عامی دُچارست
چرا این رسم جز در مُلکِ ما نیست
[...]
۳۰ بیت