گنجور

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴

 

پردهٔ کس نشد این پردهٔ میناگون

زشتروئی چه کند آینهٔ گردون

نام را ننگ بکشت و تو شدی بدنام

وام را نفس گرفت و تو شدی مدیون

تو درین نیلپری طشت، چو بندیشی

[...]

۲۰ بیت
پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱ - آتش دل

 

به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر

که هر که در صفِ باغ است صاحب هنریست

بنفشه مژدهٔ نوروز میدهد ما را

شکوفه را ز خزان و ز مهرگان خبریست

بجز رُخ تو که زیب و فرش ز خونِ دل است

[...]

۲۰ بیت
پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - جان و تن

 

کودکی در بر، قبائی سرخ داشت

روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت

همچو جان نیکو نگه میداشتش

بهتر از لوزینه می‌پنداشتش

هم ضیاع و هم عقارش می‌شمرد

[...]

۲۰ بیت
پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۲ - خاطر خشنود

 

بطعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین

قبیلهٔ تو بسی تیره‌روز و ناشادند

میان کوی بخسبی و استخوان خائی

بداختری چو تو را، کاشکی نمیزادند

برو به مطبخ شه یا بمخزن دهقان

[...]

۲۰ بیت
پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۳ - سیه روی

 

بکنج مطبخ تاریک، تابه گفت به دیگ

که از ملال نمردی، چه خیره سر بودی

ز دوده، پشت تو مانند قیر گشته سیاه

ز عیب خویش، تو مسکین چه بیخبر بودی

همی به تیرگی خود فزودی از پستی

[...]

۲۰ بیت
پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۱۸ - کوه و کاه

 

بچشم عجب، سوی کاه کرد کوه نگاه

بخنده گفت، که کار تو شد ز جهل، تباه

ز هر نسیم بلرزی، ز هر نفس بپری

همیشه، روی تو زرد است و روزگار، سیاه

مرا بچرخ برافراشت بردباری، سر

[...]

۲۰ بیت
پروین اعتصامی