نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶
چه شدی کار من دلشده یکسر میشد
یا تو سوی من و یا جان سوی تو بر میشد
یا ترا خون جفا با دل من برمیگشت
یا دل غمزده بر خوی تو خوگر میشد
یا صبا خرمن موی تو به غارت میداد
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵
افسرده دلان شورت نادیده بسر دارد
زین پردۀ شورانگیز خوش آنکه خبر دارد
عالم بدرت پویان دیدار ترا جویان
ربی ارنی گویان آهنگ سفر دارد
ای نفس عزاز بلی رو سجدۀ آدم کن
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷
بکش ای دوست نداریم ز حکم تو گزیر
گر به کیش تو گناه است ترحم با سیر
دوست با جان من آن کرد که ماهی به کتان
عشق با صبر من آن کرد که آتش به حریر
گفتم از حسرت عناب لبت خواهم مرد
[...]
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵
امشب اگر ای نائی آهنگ دگر داری
از سوز درون ما مانا که خبر داری
ساقی قدح می ده با یاد جم و کی ده
زود آر و پیاپی ده گر پاس سحر داری
از خون رزان ما را مستی نشود حاصل
[...]
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۶۱ - مدیحه من کلام آقامیرزا اسماعیل حجه الاسلام برادر نیرطاب ثراهما
ایمظهر صفات خداوند بیمثال
ایذات پاکت آئینه ذوالجلال
عکس است از جمال تو در جام آفتاب
وز عکس عکس بسته بمه در گه قبال
از فیض ایندو کوکب تابان بچاست جهان
[...]