حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - توسل به حضرت بقیه الله امام عصر(عج)
در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش
این سرمه را به چشم تر آفتاب کش
از عشوه خون رستم طاقت به خاک ریز
خنجر ز ترک غمزه، بر افراسیاب کش
عالم الف کشیدهٔ شمشیر ناز توست
[...]
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - در ذمّ بعضی از اصحاب غرور
ای صاحبی که مایهٔ تفریح عالمی
ذات مبارکت، سبب کامرانی است
بشنو سه چار مصرع غرّا، ز خامه ام
اکنون که فطرتت به سر نکته دانی است
رسمی ست مبتذل، گلهٔ دوستان ز هم
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۱ - مثنوی مسمّی به چمن و انجمن
به نام آن که آذر را چمن ساخت
دل دوزخ شرر را انجمن ساخت
به ناز افروخت در بزم دل، اورنگ
قدم زد بر بساط سینه ی تنگ
غمش پروانه را شد کارفرما
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۸ - شمع محبّت در انجمن غیرت افروختن و پروانه ی غیرت سوختن
محبت شیر و دل ها بیشه ی اوست
دو عالم سوختن، اندیشهٔ اوست
بود تا صید جانم، رنجه اش باد
دلم سیلی خور سرپنجه اش باد
تومستی میکنی همچوشرابی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » خرابات » بخش ۳ - در صفت دنیای ناپایدار که قبله کج نظران و دام فریب بی خبران است و مذمّت اهل آن گوید
شنیدم ز مخمور میخانه ای
که عالم نیرزد به پیمانه ای
بکش ساغر و فارغ از خویش باش
کم خود زن و از همه بیش باش
نیرزد جهان دژم یک پشیز
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » خرابات » بخش ۴ - در تحسر فرقت رفتگان و تذکر حال گذشتگان گوید
کجا رفت آیین مردان حق؟
چه آمدکزین سان سیه شد ورق؟
کنم یاد چون سیرت رفتگان
گشاید دل از دیده سیل دمان
کجایند مستان صهبای عشق؟
[...]