گنجور

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - تجدیدِ مَطلَع

 

آمدی چون تو من بی سر و سامان رفتم

هستیم گرد رهی بود، به جولان رفتم

وضع آشفتگی ام بی تو چنان زیبا بود

که دل آشوب تر از زلفِ پریشان رفتم

هم بت قلب شمارند مرا برهمنان

[...]

۲۴ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - قصیده در پند و اندرز

 

ای دل لباس عاریتی از جهان مخواه

بر دوش، بار منت هفت آسمان مخواه

تا می توان به لخت جگر ساخت، صبر کن

دون همّتانه، از فلک سفله نان مخواه

دل می خراش و قوت نما و غذا مجوی

[...]

۲۴ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - قصیده در پند و اندرز و بی وفایی دنیا

 

هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی

افتاده مرا زورق هستی به تباهی

پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را

من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی

یا هست مضیّق تن و من یوسف زندان

[...]

۲۴ بیت
حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » فرهنگ نامه » بخش ۱۵ - حکایت

 

شنیدم شهنشاه گیتی گشای

پیمبر نسب، ظل عدل خدای

طرازندهٔ کشور کسروی

فرازندهٔ چتر کیخسروی

صفی سیرت مصطفی مرحمت

[...]

۲۴ بیت
حزین لاهیجی