حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹
خوش آنکه دلم آینه سیمای تو باشد
در خلوت اندیشه، همین جای تو باشد
فردوس برد رشک برآن سینهٔ گرمی
کآتشکدهٔ حسن دلارای تو باشد
جنت قفس تنگ بود، مرغ دلی را
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۶
طرّهٔ ناز را دو تا کرد که کرد؟ یار کرد
دل به دو عالم آشنا کرد که کرد؟ یار کرد
قهر به لطف آشتی داد که داد؟ یار داد
عجز به ناز آشنا کرد که کرد؟ یار کرد
مهر به ما وفا به ما داشت که داشت؟ یار داشت
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰
مطرب ره مستی زد هشیار نباید شد
افسانه چو خوش باشد بیدار نباید شد
چون کوه تراشیدم بر فرق زنم تیشه
درکارگه صورت بیکار نباید شد
اندام درشتان را درکار بود سوهان
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۴
کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی شد؟
که اخلاص مغانی ملّتم، در جبهه سایی شد
به چشم از بس خیال آن کف پا نقش می بندم
بیاض دیده روشن سواد من حنایی شد
من شکّر سخن، پرورده ام با شیرهٔ جانش
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۰
جهان ساده پر کار است از نقش و نگار دل
سر زانوی حیرانی بود، آیینه دار دل
شود نازک تر از دل پرده گوش گران گل
اگر بلبل نواسنجی کند در نوبهار دل
چو مجنون کرده لیلی دستگاهان را بیابانی
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱۰ - مناجات
خدایا به جاه خداوندیت
که بخشی مقام رضامندیت
طمع نیست از کشت بی حاصلم
به خشنودیت کار دارد دلم
بسی شرمسارم ز نفس فضول
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » خرابات » بخش ۱۷ - در نوائب زمان و معاتبهٔ سفلگان گوید
به عهدی که طبعم نوا ساز بود
سریر نیم نغمه پرداز بود
حماری به دعوی دهن بازکرد
ز خر خانه ای عرعر آغاز کرد
چو سنبل برآشفت کلک دبیر
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۷
ﭼﻮﻥ ﺗﻔﮑﺮ ﺑﻪ ﺫﺍﺕ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﺪ
هم به کُنهِ صفات او نرسد
ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻭﺻﺎﻑ، ﻋﯿﻦ ﺫﺍﺕ ﺑﻮﺩ
گرچه مفهوم آن صفات بود
در حقیقت، صفت هویت اوست
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » مطمح الانظار » بخش ۶ - دمیدن صبح تجلّی از افق هویّت ذات بر تنویر ظلمتکدهٔ انیّت جهان
فیض نخستین که فروغ وجود
برقع رخسار تجلّی گشود
از اثر پرتو آن نور غیب
جلوه ابداع برآمد ز جیب
عکس ازل، آینه سازی گرفت
[...]