صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱ - تاریخ مرحوم نوائی
جهانا میجهانی رخش کین تا کی در این بِیْدا
عجب بیدادها بینم در این بِیْدا ز تو پیدا
کنی تا کی به یک کاسه دهی تا کی به یک کیسه
عسل با زهر حنظل با طبرزد خار با خرما
خراشد صورت دل چند از دستت به هر محفل
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲ - در تعمیر مسجد سرداب معروف به مسجد زنگیه
در زمان دولت فرمانروای کشور جم
شه مظفر خسرو فرخنده ظلالله اعظم
جامع علم و عمل مجموعه توفیق و تقوی
حافظ دین حامی شرع رسولالله خاتم
آیتالله مقتدای خلق عبدالله که یزدان
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۳ - نوحه دیگر
آه که صد پاره جگر شد حسن
داد ز زن، داد ز بیداد زن
زهر معاویه کافر ز سر
کرد جهان را همه بیتالحزن
شیر خدا پادشه لوکشف
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۴ - تاریخ مرحوم میرزا زین العابدین روضه خوان
چون جناب قدوه الامجاد فخرالذاکرین
شد به باغ خلد نزد آل یاسین همنشین
کلک (صامت) بهر تاریخ وفات او نوشت
کرد حق یک سر به جنت جای زینالعابدین
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۵ - تاریخ زلزله عجیبه سیلاخور
به گوش خلق ز بس شد ز باد غفلت پر
نهیب مرگ بود چون نوای زنگ شتر
چنان نجاست طول عمر سرایت کرد
که قلب شسته نگردد ز آب جاری و کر
هر آنچه آیت تنبیه حق کند ظاهر
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۶ - تاریخ وفات مرحوم میرزا صالح مداح
سپهر بیوفا تا تیر عدوان در کمان دارد
تن آزادگان را جای پیکان در نشان دارد
ز بس با اهل فضل و مردم دانا بود دشمن
یکایک را به کف تیغ اجل اندر کمان دارد
به اهل بیت عصمت بس که میل دشمنی دارد
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۷ - تاریخ وفات مرحوم حاجی غلامحسین
هر که قدم زد چو غلامحسین
در ره تحصیل مقام حسین
مست ز جان کرد گذر مردوار
از اثر نشئه جام حسین
رفت سوی کرببلا از وطن
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۸ - ماده تاریخ
داد کز بیداد کردون وز جفای آسمان
نیست یک دم خاطری آسوده از کید جهان
راحت دنیا غم است و عشرت او ماتم است
شادیش در پی عزا باشد بهارش را خزان
سال و مه دارد خیال کشتن خرد و بزرگ
[...]
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۹ - و برای او
فرداست که از رحمت حق عاصی رانده
خود را بطرب خانه فردوس رسانده
و آن کس که به شبها ز ریا نافله خوانده
بیچاره کلاهش به پس معرکه مانده
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۰ - و برای او
مرد گر در پیش زن ببرتبه شد عارش کم است
پیش پا افتد هر آن سنگی که مقدارش کمست
رفته رفته زن شود بر پشت آن شوهر سوار
ریش او را گیرد و گوید که سربارش کم است
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۱ - و برای او
شکر ز گفته (صامت) ز بس فراوان است
بهای شکر و بازار قند ارزان است
ولی هزار شکر جای نان نمیگیرد
هزار شعر و غزل پیش گرده حیران است
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۲
زانرو ببر هر که بخواهم بروم
آن هم به تو و لطف تو باشد محتاج
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۳
از اول صبح کون تا شام معاد
جز ختم رسل هادی کل فخر عباد
بهتر ز علی و یازده اولادش
بالله ندیده دهر و نه مادر زاد
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۴
اولاد علی که اصل ایمان شدهاند
دردا که قنبل تیغ عدوان شدهاند
مجموع چو آفتاب و ماه و انجم
در جمله آفاق پریشان شدهاند
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۵
هر کس به علی روی تولی نکند
در ملکل جنان روز جزا جا نکند
بالله به جز علی و اولاد علی
دردی ز کسی کسی مداوا نکنید
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۶
قاسم ز عمو چو اذن میدان طلبید
گفتا به جواب وی شهنشاه شهید
تو در بدن عموی خود چون جانی
از جان به جهان کجا توان دست کشید
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۷
کس نیست که از زمانه خرسند شود
جز اینکه به دام غصه دربند شود
آدم که به غم دچار شد دانستم
میراث پدر نصیب فرزند شود
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۸
با سعی و عمل کس از اجل نگریزد
با جنگ و جدل کسی بوی نستیزه
هر روز به مردمان اجل کرده کمین
پیمانه هر که پر شود میریزد
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۹
هر دل غم عشق را نگهدار بود
در بزم وفا محرم اسرار بود
منصور صفت هر که زبانش سست است
در مذهب ما سزای او دارا بود
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲۰
تا میل دل از مهر جهان کم نشود
اسباب سعادتی فراهم نشود
او در پی ناکامی و ما طالب کام
سودای دو کج حساب با هم نشود