گنجور

 
صامت بروجردی

آه که صد پاره جگر شد حسن

داد ز زن، داد ز بیداد زن

زهر معاویه کافر ز سر

کرد جهان را همه بیت‌الحزن

شیر خدا پادشه لوکشف

جانب یثرب به شتاب از نجف

آمده با فوج ملک صف به صف

ورد زبان کرده همه با اسف

آه که صدپاره جگر شد حسن

گمشده از عرش برین گوشوار

غم شده با احمد مختار یار

جانب جبریل امین گوش دار

گرید و گوید ز الم زار زار

آه که صد پاره جگر شد حسن

بوالبشر از خجلت خیرالبشر

بر سر زانو بنهاده است سر

نوح از این داغ شده نوحه گر

گرید و گوید به دو چشمان تر

آه که صد پاره جگر شد حسن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode