هر که را خواهند در حشمت سلیمانش کنند

باید اول خاک پای شاه مردانش کنند

آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری

آرزوی آستان بوسی ز دربانش کنند

آن خدایی را کز او از بس خدایی دیده‌اند

[...]

خواهی اگر مس تن خود کیمیا کنی

غواص‌وار در یم دریا شنا کنی

باید علی الدوام به گلزار زندگی

چون عندلیب منقبت مرتضی کنی

صغرای این مقدمه شد چیده در الست

[...]

دردا و حسرتا که به غفلت جهان گذشت

عمر عزیز در طمع این و آن گذشت

ای خفته در سراچه غفلت ز جای خیز

بربند بار جان که دگر کاروان گذشت

قارون مگر نداشت بسی نقد سیم و زر

[...]

شد وقت آنکه درد نهان را دوا کنیم

روی نیاز خویش به سوی خدا کنیم

ای خفتگان بستر راحت سحر رسید

خیزید تا گذر به خدا از رجا کنیم

خیزید تا به وعده «ادعونی استجب»

[...]