گنجور

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۶ - برای تاج السلطنه - دختر ناصرالدین شاه

 

تو ای تاج، تاج سر خسروانی

شد از چشم مست تو بی پا جهانی

تو از حالت مستمندان چه پرسی؟

تو حال دل دردمندان چه دانی؟

خدا را نگاهی به ما کن

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها

 

از کفم رها‌، شد قرار دل

نیست دست من، اختیار دل

هیز و هرزه‌گرد، ضدّ اهل درد

گشته زین در آن در مدارْ دل

بی‌شرف‌تر از دل مجو که نیست

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۳۵ - گدای عشق

 

گدای عشقم و سلطان حسن شاه من است

به حسن نیت عشقم خدا گواه من است

خیال روی تو در هر کجا که خیمه زند

ز بی‌قراری‌ام آنجا قرارگاه من است

به محفلی که تویی صدهزار تیر نگاه

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۵۵ - دل کارگر زلف سرمایه‌دار!

 

چه گویمت که چه از دست یار می‌گذرد

به من هرآنچه که از روزگار می‌گذرد

ز یار شکوه کنم یا ز روزگار چه‌ها

ز یار بر من و از روزگار می‌گذرد

چه‌ها گذشت ز زلفت به دل چه می‌دانی

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۶ - باز یاد از کلنل محمد تقی خان

 

برای اینکه مگر از تو دل نشان گیرد

ز هر کنار گریبان این و آن گیرد

اگرچه راه به سوی تو کاروان را نیست

دل از هوس چو جرس راه کاروان گیرد

کجاست چون تو کز اشراف شهر تا برسد

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۹

 

آتش الهی آنکه بیفتد میان دل

نابود همچو دود شود دودمان دل

مانند خاندان گل از صرصر خزان

هستی به باد داده شود خانمان دل

احوال دل مپرس که خون ریزد از قلم

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۳ - رونوشت از خط زیبای عارف که در آن تاریخ نوشته

 

پیر خرد پند حکیمانه‌ای

داد اگر عاقل فرزانه‌ای

پای به سر هوش شو و گوش کن

هرچه جز این پند فراموش کن

دادت اندرزی نغز و بدیع

[...]

۱۴ بیت
عارف قزوینی