×
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - و قال ایضآ یمدحه
ای زیاد دهنت در لب جان شیرینی
وی گرفته ز لبت کام جهان شیرینی
شکر است؟آب حیاتست؟ لبست آن؟ جانست؟
خود ندانم که چه چیز است بدان شیرینی
هر کجا چهرۀ تو سفرۀ خوبی گسترد
[...]
۴۶ بیت
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - وله فی مدیحه و یصف الرّمد
ای آنکه نکرد عقل دانایی
جز خدمت درگهت تمنّایی
وی آنکه ندید ذات پاکت را
گردون هزار دیده همتایی
رای تو چو مهر عالم افروزی
[...]
۴۶ بیت
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - وله ایضا یمدحه
ای به رخِ روشن و زلفِ سیاه
کرده شب و روز جهانی تباه
سلسلۀ زلف تو بر پای باد
آینۀ حسن تو در دست ماه
صورت جان روی نماید مرا
[...]
۴۶ بیت