گنجور

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » در دیوِ گاو پای و دانایِ دینی

 

با بخت گرفتم که بسی بستیزم

از سایهٔ آفتاب چون بگریزم

۱ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ مردِ مهمان با خانه خدای

 

وَ تَرَی طُیُورَ المَاءِ فِی وُکُنَاتِهَا

تَختَارُ حَرَّ النَّارِ وَالسَّفُودَا

وَ اِذَا رَمَیتَ بِفَضلِ کَأسِکَ فِی الهَوَا

عَادَت اِلَیکَ مِن العَقِیقِ عُقُودَا

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ مردِ مهمان با خانه خدای

 

بی صرفه در تنور کن آن زرِّ صرف را

کو شعلها بصرفه و عوّا برافکند

طاوس بین که زاغ خورد و آنگه از گلو

گاو رس ریزهایِ منقّی برافکند

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ موش و مار

 

هر کاو به سلامت‌ست و نانی دارد

وز بهرِ نشستن آشیانی دارد

نه خادمِ کس بود نه مخدومِ کسی

گو شاد بزی که خوش جهانی دارد

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ موش و مار

 

روزی نگر که طوطیِ جانم سویِ لبت

بر بویِ پسته آمد و بر شکّر اوفتاد

۱ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ موش و مار

 

کسی که عزّتِ عزلت نیافت، هیچ نیافت

کسی که رویِ قناعت ندید، هیچ ندید

۱ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ موش و مار

 

صد کاسه انگبین را یک قطره بس بود

ز‌آن چاشنی که در بنِ دندانِ ارقم است

۱ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ بزورجمهر با خسرو

 

کای تیره شده آب بجویِ تو ز تو

وز خویِ تو بر نخورده، رویِ تو ز تو

عشّاقِ زمانه را فراغت دادست

رویِ تو ز دیگران و خویِ تو ز تو

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » داستانِ بزورجمهر با خسرو

 

تا از من و او کامِ که گردد حاصل

یا خود که کند زیان کرا دارد سود ؟

۱ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » مناظرهٔ دیو گاوپای با دانای دینی

 

هر آنکس که دارد روانش خرد

سرمایهٔ کارها بنگرد

خرد رهنمای و خرد ره‌گشای

خرد دست گیرد بهر دو سرای

۲ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » مناظرهٔ دیو گاوپای با دانای دینی

 

هم دهنده است و هم ستاننده

هم پذیرنده هم رساننده

متوسّط میانِ صورت و هوش

شده زین سو زبان و زان سو گوش

مرد چون سوی ِ او پناه کند

[...]

۴ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب چهارم » مناظرهٔ دیو گاوپای با دانای دینی

 

توانا بود هر که دانا بود

ز دانش دلِ پیر برنا بود

۱ بیت
سعدالدین وراوینی