گنجور

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۱

 

این بربطیست صنعت او سحر آشکار

و اندر عجب ز صنعت او چشم روزگار

چونانکه از چهار طبایع مرکبیم

ترکیب کرده اند طبایع درو چهار

عودست نام او و بدین سان که دید عود ؟

[...]

۹ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۳

 

اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال

خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال

با دعا و با تضرع دستها بر داشتند

پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال

نصرة دین و دوام دولت و امن جهان

[...]

۹ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۳۸

 

دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم

نوعروسان فلک را به تماشا دیدم

رانده بودم همه شب گرد زوایای فلک

ماه را در فلک عقد ثریا دیدم

بود آوردۀ غواص شب از قلزم غیب

[...]

۹ بیت
ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۵۵

 

ای مر ابدان بزرگی را بپیروزی روان

وی مر الفاظ سخاوت را ببخشیدن ضمان

بر تن دولت بقای جاه تو بهتر ز سر

در سر همت هوای جود تو برتر ز جان

بردبار امرت آمد گیتی نا بردبار

[...]

۹ بیت
ازرقی هروی