نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
چو من گنجی که مهرم خاک نشکست
به سردستی نیایم بر سر دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
سخن تا چند گویی از سرِ دست؟
همانا هم تو مستی هم سخن مست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را
مفرح هم تو دانی کرد بر دست
که هم یاقوت و هم عنبر تو را هست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
به نیروی تو بر بدخواه پیوست
علَم را پای باد و تیغ را دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
به بالای تو دولت را قبا چست؟
به بازوی تو گردون را کمان سست؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
چو مستی دارم و دیوانگی هست
حریفی ناید از دیوانهٔ مست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
مرا شیرین بدان خوانند پیوست
که بازیهای شیرین آرم از دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
نَبیذی قاتلم، بگذارم از دست
که از بویم بمانی سالها مست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین
گهی میزد ز تندی دست بر دست
گهی دستارچه بر دیده میبست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین
شهنشه نوبتی بر چرخ پیوست
کنار نوبتی را شقه بر بست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین
به زیر پای پیلان در شدن پست
به از پیش خسیسان داشتن دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
گرفتش دست و بنشاندش بر آن دست
برون آمد در خرگه فرو بست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
برآمد دزدی از مشرق سبکدست
عروس صبح را زیور به هم بست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
از این سو باربد چون بلبل مست
ز دیگر سو نکیسا چنگ در دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو
مگر باز سپید آمد فرا دست
که گلزار شب از زاغ سیه رست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو
نبرد دزد هندو را کسی دست
که با دزدی جوانمردیش هم هست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۲ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
شبی کز لعل میگونت شوم مست
بخسبم تا قیامت بر یکی دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۴ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
خم ابروم اگر زه بر کمان بست
بزن تیرش ترا نیز آن کمان هست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۴ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
و گر گیرد وصالت کار من سست
به آب دیده گیرم دامنش چست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۴ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
کسی گر جز تو بر نارم کشد دست
به عشوه زآب انگورش کنم مست