×
عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱: کسی که گفت به گل نسبتی است روی تو را
کسی که گفت به گل نسبتی است روی تو را
فُزود قدر گل و بُرد آبروی تو را
از آن به هر چمنی جستوجو کنیم تو را
که تا مگر ز گلی بشنویم بوی تو را
بِهِل که شیخ به طاعت خَرَد بهشت که ما
[...]
۶ بیت
عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳: آن را که به سر شور و به دل کیفیتی نیست
آن را که به سر شور و به دل کیفیتی نیست
گر هست هزارش هنر، انسانیتی نیست
آن لب که تر از باده نشد هیزم خشک است
آتش بزنیدش که در او خاصیتی نیست
دل جمله مسخر شده عشق شد ای عقل
[...]
۶ بیت
عمان سامانی » معراج نامه » بخش ۱۰ - نصیحت
ای چو مضطران سر آورده به جیب
غیره لا مضطرینا من یجیب
اول فکرت تویی اندر شمار
آخر فکرت تویی همت گمار
لیک اگر نشناختی تو خویش را
[...]
۶ بیت