شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۴ - آرزو
اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را
شمارم مو به مو شرح غم شبهای تارم را
برای جان سپردن، کوی جانان آرزو دارم
که شاید با دو سیل او، برد خاک مزارم را
ندارم حاجت فصل بهاران با گل و گلشن
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۹ - شوق جمال
صبر و قرارم دگر به یک نظر امشب
از تن و جانم ربود شوخ شکرلب
کاکل مشکین به دوش اوست؟ نه بالله
هشته به سر، آن نگار، عنبر اشهب
موی پریشش به عین طرفه کمندیست
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰ - نقش خود
مکن دریغ ز من ساقیا شراب امشب
از آنکه ز آتش خود، گشتهام کباب امشب
ز بسکه شعله زند در دل من، آتش شوق
ز آتش دل خویشم در التهاب امشب
به خواب دیده ام آن چشم نیم خوابش دوش
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - گل بادام
سُرخ و بیجاده رخ و تازه لب از باده و مست
رفته از غایتِ مستی گلِ بادام از دست
مُتِرَشِّح غد و موزون قد و میگون لب و مست
جامه گلنار و کمر زرکش و ساغر در دست
طُرّهاش شعبدهباز و نگهش شهرآشوب
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶ - هله
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
من که مردم ز غمت حوصله تا چند کنم
تا سر زلف پریشان تو دیدم گفتم
از پریشانی خاطر گله تا چند کنم
روزگاریست که با زلف تو در کشمکشم
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱ - دقیقه، دقیقه
غمت شود به دل من فزون، دقیقه دقیقه
دلم ز هجر شود پر ز خون، دقیقه دقیقه
هر آنچه خون به دلم شد ز اشتیاق جمالت
شد از دو دیدهٔ زارم برون، دقیقه دقیقه
هر آن دلی که به دام کمند زلف تو افتد
[...]