×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی
بفرمود تا از شگفتی بسی
نمودند گرشاسب را هر کسی
ز تاریکی و آتش و باد و ابر
ز غول و دژم دیو وز شیر و ببر
نشد هیچ از آن کُند گرد دلیر
[...]
۴۸ بیت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند
که آن جای را رامنی نام بود
یکی خوش بهشت دلارام بود
کُه و دشت او بود بر هر کنار
درختان کافور سیصد هزار
همه چون بر انگشت بفسرده شیر
[...]
۴۸ بیت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش
به روم اندرون بُد شهی نامجوی
که در رومیه بود آرام اوی
به شاهیش هر سوی گسترده نام
به کامش همه کشور روم رام
بُدش دختری لاله رخ کز پری
[...]
۴۸ بیت
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۵ - رفتن گرشاسب به جنگ فغفور و دیدن شگفتیها
سپهدار چون هفتهای سور کرد
از آن پس شد آهنگ فغفور کرد
همه راه خاقان بپرداخته
به هر جای نزل و علف ساخته
سه منزل بدش با سپه رهنمای
[...]
۴۸ بیت