گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۲ - شگفتی جزیره هر دو زور و خوشی هوا و زمین

 

همه کوهش از رنگ گل ناپدید

همه راغ پُر سوسن و شنبلید

زمین چرخ و ابرش بخار بهشت

هوا مشکبوی آب عنبر سرشت

تو گفتی بهار از پی دین به کین

[...]

۲۲ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۳ - شگفتی دیگر جزیره

 

به دیگر جزیری فکندند رخت

پر از کان سیم و پر آب و درخت

بدو در گیا داروی گونه گون

گل و میوه از صد هزاران فزون

زمینش ز بس بیشه زعفران

[...]

۲۲ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۸ - شگفتی جزیرۀ رونده

 

کُهی بُد همان جا به دریا کنار

گرفته ز دریا کنارش سنار

پر انبوه بیشه یکی کوه پیش

نبد نیم فرسنگ پهناش بیش

چو موج فراوان فراز آمدی

[...]

۲۲ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۳ - صفت حلالزاده و حرامزاده و دیگر شگفتی ها

 

کُهی دید دیگر ز سنگ سیاه

برون کرده زین سو بر آن سوی راه

کرا کس ندانستی از بوم هند

که او پاکزادست و گر هست سند

برفتی به سوراخ آن که فراز

[...]

۲۲ بیت
اسدی توسی