گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۱ - متردد شدن در میان مذهبهای مخالف و بیرون‌شو و مخلص یافتن

 

همچنانک هر کسی در معرفت

می‌کند موصوف غیبی را صفت

فلسفی از نوع دیگر کرده شرح

باحثی مر گفت او را کرده جرح

وآن دگر در هر دو طعنه می‌زند

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۲ - امتحان هر چیزی تا ظاهر شود خیر و شری کی در ویست

 

یک نظر قانع مشو زین سقف نور

بارها بنگر ببین هل من فطور

چونک گفتت کاندرین سقف نکو

بارها بنگر چو مرد عیب‌جو

پس زمین تیره را دانی که چند

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده

 

اشتری گم کرده‌ای ای معتمد

هر کسی ز اشتر نشانت می‌دهد

تو نمی‌دانی که آن اشتر کجاست

لیک دانی کین نشانیها خطاست

وانک اشتر گم نکرد او از مری

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۴ - بیان آنک در هر نفسی فتنهٔ مسجد ضرار هست

 

چون پدید آمد که آن مسجد نبود

خانهٔ حیلت بد و دام جهود

پس نبی فرمود کان را بر کنند

مطرحهٔ خاشاک و خاکستر کنند

صاحب مسجد چو مسجد قلب بود

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ می‌کرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست

 

چار هندو در یکی مسجد شدند

بهر طاعت راکع و ساجد شدند

هر یکی بر نیتی تکبیر کرد

در نماز آمد به مسکینی و درد

مؤذن آمد از یکی لفظی بجست

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۶ - قصد کردن غزان بکشتن یک مردی تا آن دگر بترسد

 

آن غزان ترک خون‌ریز آمدند

بهر یغما بر دهی ناگه زدند

دو کس از اعیان آن ده یافتند

در هلاک آن یکی بشتافتند

دست بستندش که قربانش کنند

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۷ - بیان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجود انبیا و اولیا علیهم السلام

 

هر که زیشان گفت از عیب و گناه

وز دل چون سنگ وز جان سیاه

وز سبک‌داری فرمانهای او

وز فراغت از غم فردای او

وز هوس وز عشق این دنیای دون

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۸ - شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را

 

گفت پیری مر طبیبی را که من

در زحیرم از دماغ خویشتن

گفت از پیریست آن ضعف دماغ

گفت بر چشمم ز ظلمت هست داغ

گفت از پیریست ای شیخ قدیم

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۹ - قصهٔ جوحی و آن کودک کی پیش جنازهٔ پدر خویش نوحه می‌کرد

 

کودکی در پیش تابوت پدر

زار می‌نالید و بر می‌کوفت سر

کای پدر آخر کجاات می‌برند

تا تو را در زیر خاکی آورند

می‌برندت خانه‌ای تنگ و زحیر

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم

 

کنگ زفتی کودکی را یافت فرد

زرد شد کودک ز بیم قصد مرد

گفت ایمن باش ای زیبای من

که تو خواهی بود بر بالای من

من اگر هولم مخنث دان مرا

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۱ - قصهٔ تیراندازی و ترسیدن او از سواری کی در بیشه می‌رفت

 

یک سواری با سلاح و بس مهیب

می‌شد اندر بیشه بر اسپی نجیب

تیراندازی بحکم او را بدید

پس ز خوف او کمان را در کشید

تا زند تیری سوارش بانگ زد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۲ - قصهٔ اعرابی و ریگ در جوال کردن و ملامت کردن آن فیلسوف او را

 

یک عرابی بار کرده اشتری

دو جوال زفت از دانه پری

او نشسته بر سر هر دو جوال

یک حدیث‌انداز کرد او را سؤال

از وطن پرسید و آوردش بگفت

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۳ - کرامات ابراهیم ادهم قدس الله سره بر لب دریا

 

هم ز ابراهیم ادهم آمدست

کو ز راهی بر لب دریا نشست

دلق خود می‌دوخت آن سلطان جان

یک امیری آمد آنجا ناگهان

آن امیر از بندگان شیخ بود

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۴ - آغاز منور شدن عارف بنور غیب‌بین

 

چون یکی حس در روش بگشاد بند

ما بقی حسها همه مبدل شوند

چون یکی حس غیر محسوسات دید

گشت غیبی بر همه حسها پدید

چون ز جو جست از گله یک گوسفند

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۵ - طعن زدن بیگانه در شیخ و جواب گفتن مرید شیخ او را

 

آن یکی یک شیخ را تهمت نهاد

کو بدست و نیست بر راه رشاد

شارب خمرست و سالوس و خبیث

مر مریدان را کجا باشد مغیث

آن یکی گفتش ادب را هوش دار

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا

 

چون نفاذ امر شیخ آن میر دید

ز آمد ماهی شدش وجدی پدید

گفت اه ماهی ز پیران آگهست

شه تنی را کو لعین درگهست

ماهیان از پیر آگه ما بعید

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۷ - دعوی کردن آن شخص کی خدای تعالی مرا نمی‌گیرد به گناه و جواب گفتن شعیب علیه السلام مرورا

 

آن یکی می‌گفت در عهد شعیب

که خدا از من بسی دیدست عیب

چند دید از من گناه و جرمها

وز کرم یزدان نمی‌گیرد مرا

حق تعالی گفت در گوش شعیب

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۸ - بقیهٔ قصهٔ طعنه زدن آن مرد بیگانه در شیخ

 

آن خبیث از شیخ می‌لایید ژاژ

کژنگر باشد همیشه عقل کاژ

که منش دیدم میان مجلسی

او ز تقوی عاریست و مفلسی

ورکه باور نیستت خیز امشبان

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۹ - گفتن عایشه رضی‌الله عنها مصطفی را علیه‌السلام کی تو بی مصلی به هر جا نماز می‌کنی، چونست؟

 

عایشه روزی به پیغامبر بگفت

یا رسول‌الله تو پیدا و نهفت

هر کجا یابی نمازی می‌کنی

می‌دود در خانه ناپاک و دنی

گرچه می‌دانی که هر طفل پلید

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۰ - کشیدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود

 

موشکی در کفْ مهارِ اشتری

در ربود و شد روان او از مُری

اُشتر از چُستی که با او شد روان

موش غَرّه شد که هستم پهلوان‌‌!

بر شتر زد پرتوِ اندیشه‌اش

[...]

مولانا
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode