×
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۷ - در مدح میر ابوالفتح
عشق کو، تا خرد بر اندازد
عود شوقی به مجمر اندازد
درد را در دلم بپالاید
عافیت را به بستر اندازد
مرغ جان را ؛ برد، بباغ گلی
[...]
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۲۱ - عمان الجواهر- در نعت حضرت رسول «ص»
دل من باغبان عشق و حیرانی گلستانش
ازل دروازه باغ و ابد حد خیابانش
چنان باغی کزو گلچین نیارد گل برون بردن
نه آن باغی که یابد خارچین از بیم دورانش
گلی کز خرمی وی را بخنداند چو فروردین
[...]
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۵۴ - در منقبت حضرت ختمی مرتبت (ص)
ای دل راهزن که از عرشم
به حضیض ثری فرستادی
ای ستم دوست کز در خلدم
به مضیق بلا فرستادی
ای غلط سیر کز ره قدسم
[...]