عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۱۲ - درشکایت از وضع زمان
سری در عهد ما سامان ندارد
کسی کو آب دارد نان ندارد
منادی میزند در شش جهت بانگ
که درد مفلسی درمان ندارد
بشیرینی سخاوت جان بود لیک
[...]
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۴۰ - بیان مفاخر
من کیستم آن سالک کونین مسیرم
کز بیخته جوهر قدس است خمیرم
در صفحه تصویر جلال است مثالم
در پرده تقدیر محال است نظیرم
چون حسن کشد جام صفا رنگ شرابم
[...]
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۵۹ - حکمت و موعظت
به سعی جوهر اندیشه راز دین مگشای
کلید موم و سر قفل آهنین مگشای
بهشت راز مقام دراز دستان نیست
درِ مشاهده بر روی میوه چین مگشای
مثال علم لدنی گرت ز خامه چکد
[...]
عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - حکایت
بود یکی انجمن آرای عشق
رنج شمارنده سودای عشق
سایه نشین علم دوستی
بر دل او فتنه غم دوستی
در حرم دوستی آورده عهد
[...]
عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - حکایت
انجمن آرای درون با یزید
محفلی آراست بجمعی مرید
محفلی آرایش صحن فلک
فرش حریمش ز جناح ملک
نور فشاننده تر از جام جم
[...]
عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - محفل انس
نیمشبی با دو سه دستان طراز
کرده بافسون در افسانه باز
تهمتیان غم عشق صنم
چون من و عرفی همه افسون دم
حجله بذیل نفس آمیخته
[...]
عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - نقش فرهاد
گرامی چهره پرداز معانی
چنین زد آستین بر نقش مانی
که چون فرزانه فرهاد غم اندیش
بلوح سنگ زد نقش دل خویش
جهان عار از نگارستان چین کرد
[...]