گنجور

کسایی » دیوان اشعار » نیلوفر کبود

 

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » دیوان اشعار » طلب ِ جام

 

ای خواجهٔ مبارکِ بر بندگان شفیق

فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق

یک جام خونِ بچهٔ تاکم فرست از آنک

هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق

تا ما به یاد خواجه دگر بار پر کنیم

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » دیوان اشعار » درد ِ پیری

 

از عمر نمانده‌ست برِ من مگر آمُرغ

در کیسه نمانده‌ست برِ من مگر آخال

تا پیر نشد مرد نداند خطر عمر

تا مانده نشد مرغ نداند خطر بال

ای گمشده و خیره و سرگشته کسایی

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » دیوان اشعار » عبرت

 

ای برکشیده منظره و کاخ تا سهیل

برده به برج گاو سر برج و کنگره

از پنجره تمام نگاه کن به بوستان

کان خانهٔ مقام تو را نیست پنجره

باز شکار جوی هزیمت شد از شکار

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » دیوان اشعار » برگشت چرخ ...

 

برگشت چرخ با من بیچاره

و آهنگ جنگ دارد و پتیاره

یک داوری به سرنبرد هرگز

تا جان به نزد او نبری پاره

گهواره بود خانهٔ من ز اوّل

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » دیوان اشعار » جامه و کفن

 

ای عمر خویش کرده به بیهودگی یله

خشنود بندگان و خداوند با گله

ای خویشتن به جامهٔ نیکو فریفته

وندر زیان همیشه تو را بانگ و مشغله

زان جامه یاد کن که بپوشی به روز مرگ

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۶

 

رودکی ، استاد شاعران جهان بود

صدیک از وی تویی کسایی ؟ پَرگست !

خاک کف پای رودکی ، نسزی تو

هم بشوی کو بشد چه خایی برغست ؟

کوفته را کوفتند و سوخته را سوخت

[...]

۳ بیت
کسایی
 

کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۴۳

 

سزد که بگسلم از یار سیم دندان طمع

سزد که او نکند طمع ِ پیردندان کَرو

سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز

کنون کزین دو شب من شعاع برزد پَرو

غریب نایدَش از من غریو گر شب و روز

[...]

۳ بیت
کسایی