اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۶ - کسی کو فاش دید اسرار جانرا
کسی کو فاش دید اسرار جانرا
نبیند جز به چشم خود جهان را
نوائیفرین در سینه خویش
بهاری میتوان کردن خزان را
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۷ - نگهدارنچه درب و گل تست
نگهدارنچه درب و گل تست
سرور و سوز و مستی حاصل تست
تهی دیدم سبوی این ون را
می باقی به مینای دل تست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۸ - شب این کوه و دشت سینه تابی
شب این کوه و دشت سینه تابی
نه در وی مرغکی نی موجبی
نگردد روشن از قندیل رهبان
تو میدانی که بایدفتابی
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۱۹ - نکو میخوان خط سیمای خود را
نکو میخوان خط سیمای خود را
بدستور رگ فردای خود را
چو من پا در بیابان حرم نه
که بینی اندرو پهنای خود را
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۰ - سحرگاهان که روشن شد در و دشت
سحرگاهان که روشن شد در و دشت
صدا زد مرغی از شاخ نخیلی
فروهل خیمه ای فرزند صحرا
که نتوان زیست بی ذوق رحیلی
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۱ - عرب را حق دلیل کاروان کرد
عرب را حق دلیل کاروان کرد
که او با فقر خود را امتحان کرد
اگر فقر تهی دستان غیور است
جهانی را ته و بالا توان کرد
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۲ - درن شبها خروش صبح فرداست
درن شبها خروش صبح فرداست
که روشن از تجلیهای سیناست
تن و جان محکم از باد در و دشت
طلوع امتان از کوه و صحراست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۳ - دگرئین تسلیم و رضا گیر
دگرئین تسلیم و رضا گیر
طریق صدق و اخلاص و وفا گیر
مگو شعرم چنین است و چنان نیست
جنون زیرکی از من فراگیر
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۴ - چمنها زان جنون ویرانه گردد
چمنها زان جنون ویرانه گردد
که از هنگامهها بیگانه گردد
ازآن هویی که افکندم درین شهر
جنون ماند ولی فرزانه گردد
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۵ - نخستین لاله صبح بهارم
نخستین لاله صبح بهارم
پیا پی سوزم از داغی که دارم
بچشم کم مبین تنهائیم را
که من صد کاروان گل در کنارم
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۶ - پریشانم چو گرد ره گذاری
پریشانم چو گرد ره گذاری
که بر دوش هوا گیرد قراری
خوشا بختی و خرم روزگاری
که بیرون آید از من شهسواری
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۷ - خوشآن قومی پریشان روزگاری
خوشن قومی پریشان روزگاری
که زاید از ضمیرش پخته کاری
نمودش سری از اسرار غیب است
ز هر گردی برون ناید سواری
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۸ - به بحر خویش چون موجی تپیدم
به بحر خویش چون موجی تپیدم
تپیدم تا به طوفانی رسیدم
دگر رنگی ازین خوشتر ندیدم
بخون خویش تصویرش کشیدم
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۲۹ - نگاهش پر کند خالی سبوها
نگاهش پر کند خالی سبوها
دواند می به تاک آرزوها
ز طوفانی که بخشد رایگانی
حریف بحر گردد آب جوها
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۰ - چو بر گیرد زمام کاروان را
چو بر گیرد زمام کاروان را
دهد ذوق تجلی هر نهان را
کند افلاکیان را آنچنان فاش
ته پا می کشد نه آسمان را
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۱ - مبارکباد کنن پاک جان را
مبارکباد کنن پاک جان را
که زایدن امیر کاروان را
زغوش چنین فرخنده مادر
خجالت می دهم حور جنان را
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۲ - دل اندر سینه گوید دلبری هست
دل اندر سینه گوید دلبری هست
متاعی آفرین غارتگری هست
به گوشم آمد از گردون دم مرگ
«شکوفه چون فرو ریزد بری هست»
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۳ - عرب خود را به نور مصطفی سوخت
عرب خود را به نور مصطفی سوخت
چراغ مردهٔ مشرق بر افروخت
ولیکنن خلافت راه گم کرد
که اول مؤمنان را شاهی آموخت
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۴ - خلافت بر مقام ما گواهی است
خلافت بر مقام ما گواهی است
حرام استنچه بر ما پادشاهی است
ملوکیت همه مکر است و نیرنگ
خلافت حفظ ناموس الهی است
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۵ - در افتد با ملوکیت کلیمی
در افتد با ملوکیت کلیمی
فقیری بی کلاهی ، بی گلیمی
گهی باشد که بازیهای تقدیر
بگیرد کار صرصر از نسیمی
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)