سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴
درین دور احسان نخواهیم یافت
شکر در نمکدان نخواهیم یافت
جهان سربسر ظلم و عدوان گرفت
درو عدل و احسان نخواهیم یافت
سگ آدمی رو ولایت پرست
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۴
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
پیغمبران نیند ولیکن چو جبرئیل
بیواسطه کلام تو از تو شنیدهاند
چون چشم روشنند و ازین روی دیدهوار
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۲
چو دل عاشق روی جانان شود
دل از نور او سر به سر جان شود
از آثار عشقش نباشد عجب
اگر کافر دین مسلمان شود
گر از پرده پیدا کند {آن} دو رخ
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳
چو دلبرم سر درج مقال بگشاید
ز پستهٔ شکرافشان زلال بگشاید
چو مرده زنده شوم گر بخنده آب حیات
از آن دو شکر شیرین مقال بگشاید
چو غنچه گل علم خویش در نوردد زود
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۶
رسید پیک اجل کای بزرگوار بمیر
تو پایدار نه ای، ای سر کبار بمیر
چو مسندت بدگر صدر نامزد کردند
کنون ز بهره وی ای صدر روزگار بمیر
کنون که از پی فرزند کیسه پر کردی
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲
در شب زلف تو قمر دیدن
خوش بود خاصه هر سحر دیدن
تا بکی همچو سایهٔ خانه
آفتاب از شکاف در دیدن
پرده بردار از آن رخ پر نور
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - وله قال فی مرثیه الشهید کریم الدین اسماعیل البکری نورالله حفرته (و مرقده)
ای بوده همتم همه طول بقای تو
همت اثر نکرد و بدیدم فنای تو
نزدیک عصر بود که ناگه غروب کرد
اندر محاق حادثه ماه بقای تو
هم عاقبت ز دست حوادث قفا خورد
[...]