شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشای
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیرو صلائی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر
ولی ز ترک کله ضمه برسحاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته ی رحمت
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
مفروش عطر عقل به هندوی زلف یار
کانجا هزار نافه ی مشکین به نیم جو
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
ای که مهجوری عشاق روا میداری
بندگان را زبر خویش جدا میداری
دل ربودی و به حِلّ کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش، که مرا میداری
ای مگس عرصهی سیمرغ نه جولانگه توست
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
چاک خواهم زدن این دلق ریا را چه کنم؟
روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
در بدن اندر عذابی ای پسر
مرغ روحت بسته با جنس دگر
هرکه را با ضد وی بگذاشتند
این عقوبت را چو مرگ انگاشتند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
شب رحلت هم از بستر روم تا قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
گذشت عمر تو در فکر نحو و صرف و معانی
بهایی از تو بدین نحو صرف عمر بدیع است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم
یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن به هر زبان که تو دانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
گرچه از آتش دل چون خم می درجوشم
مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم
حاش الله که نیم معتقد طاعت خویش
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
زآمیزش جسم و آلایش جان
چنان گشتی از جوهر خویش غافل
که جان رابه صد فکرت از تن بدانی
زهی فکر باطل زهی جهل کامل
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
اهل عصیان به تولای تو گر تکیه کنند
معصیت ناز کند روز جزا بر غفران
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
برگ عیش دگران روز بروز افزون است
خرمن سوخته ی ماست که با خاک یکی است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
کهتر و مهمتر و وضیع و شریف
همه از روزگار رنجورند
دوستان گر بدوستان نرسند
در چنین روزگار معذورند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
دجله را امسال رفتاری عجیب مستانه بود
پای در زنجیر و کف بر لب مگر دیوانه بود
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
ای خاک بوسی درت مقصود هر صاحب دلی
بردن به خاک این آرزو مشکلتر از هر مشکلی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول
دیبا نتوان یافت از این پشم که رشتیم
خرما نتوان خورد از این خاک که کشتیم
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
شاید که زمشاطه نرنجیم که زشتیم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم
ز تو هر که دور ماند چه کند چه چاره سازد
چه عمل بدست گیرد به چه پای بست باشد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم
خویش کردی ای حبیب که آتش زدی بدل
کاین داغ بر جراحت ما سودمند بود