گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

در کون و مکان فاعل مختار یکی است

آرنده و دارنده ی اطوار یکی است

از روزن عقل اگر برون آری سر

روشن شودت کاین همه انوار یکی است.

تا شمع قلندری بهائی افروخت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

می کشد غیرت مرا گر دیگری آهی کشد

زآن که میترسم که از عشق تو باشد آه او

با رقیبان خاطرت خوب است و با ما خوب نیست

کار ما سهل است اما از تو این ها خوب نیست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

اگر در پایت افکندم سری عیبم مکن کآندم

چنان بودم که از مستی زسر نشناختم یارا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

شدم به عشق تو مشهور و نیستم خوشحال

که هر که دید مرا آورد ترا به خیال

اگر دلدار جلوه کند، با کدامین چشم بینمش ؟

وی را با چشم او باید دید تا جز او به دیده نیاید

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

حقا که به افسون دگرش خواب نیاید

آن کس که شبی بشنود افسانه ما را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

ترا ایزد همی گوید که در دنیا مخور باده

ترا ترسا همی گوید که در صفرا مخور حلوا

زبهر دین نبگذاری حرام از گفته ی یزدان

ولیک از بهر تن مانی حلال از گفته ی ترسا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول

 

بیش از این بد عهد و پیمانی مکن

با سبک روحان گرانجانی مکن

غمزه را گو، خون مشتاقان مریز

ملک زان تست، ویرانی مکن

با ضعیفان آنچه در گنجد مگو

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

میرفت چو جانم ز تن غم فرسود

شد بار خبردار و قدم رنجه نمود

برآینه ی رخش غباری دیدم

گویا که هنوزم نفسی باقی بود

چو پیک اجل برفتنم داد نوید

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

افغان برآید هر طرف کان مه خرامان در رسد

کآو از بلبل خوش بود چون گل به بستان در رسد

آمد خیالت نیمشب، جان دادم و گشتم خجل

خجلت بود درویش را بیگه چو مهمان در رسد

امروز میرم پیش تو تا شرمسار من شوی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

دی در حق ما یکی بدی گفت

دل را زغمش نمی خراشیم

ما نیز نکوئش بگوئیم

تا هر دو دروغ گفته باشیم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف

مطرب زد این ترانه که می نوش و لاتخف

آیا بود که صف نعالی بما رسد

چون بر بساط وصل زنند اهل قرب صف

بشناس قدر خویش که پاکیزه تر ز تو

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

گر کشد خصم بزور از کف من دامن دوست

چکند با کشش دل که میان من و اوست؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

تا منزل آدمی سرای دنیاست

کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست

خوشباش که آن سرا چنین خواهد بود

سالی که نکوست از بهارش پیداست

حاجی به طواف کعبه اندر تک و پو است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

گر بمانیم زنده بر دوزیم

جامه‌ای کز فراق چاک شده

ور نمانیم، عذر ما بپذیر

ای بسا آرزو که خاک شده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

ما اگر مکتوب ننویسیم، عیب ما مکن

در میان راز مشتاقان قلم نامحرم است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

خوش آن که صلای جام وحدت در داد

خاطر ز ریاضی و طبیعی آزاد

بر منطقهٔ فلک نزد دست خیال

در پای عناصر سر فکرت ننهاد

کاری ز وجود ناقصم نگشاید

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

گر بود در ماتمی صد نوحه گر

آه صاحب درد باشد کارگر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

نیک و بد هر چه کنی بهر تو خوانی سازند

جز تو بر خوان بد و نیک تو مهمانی نیست

گنه از نفس تو می‌آید و شیطان بدنام

جز تو بر نفس بداندیش تو شیطانی نیست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ای میر همه شکر فروشان

توبه شکن صلاح کوشان

عشاق زدست تو چون ساقی

خونابه بجای باده نوشان

در میکده ی غمت، سفالی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

مرد تمام آن که نگفت و بکرد

وانکه بگوید، بکند نیم مرد

و آن که بگوید نکند زن بود

نیم زن است آن که نگفت و نکرد

شیخ بهایی
 
 
۱
۲