گنجور

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۲۷

 

کس در حرم سفله ناپاک سیر

چون نان نبود نهفته از چشم بشر

از خانه او توقع نان بتر است

کز خانگیان توقع چیز دگر

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۰

 

ای رای تو در علاج بیمار علیل

برآمدن مرگ قدوم تو دلیل

در کشور مات منت جان ستدن

برداشته ای ز گردن عزرائیل

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۰

 

ای صنعت طب شکسته بازار از تو

هرچند بود به رنج بیمار از تو

المنة لله که عجب خوشنودند

غسال و کفن فروش و حفار از تو

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۳

 

آن سفله که مدح را ز ذم نشناسد

فتح از کسر و کسر ز ضم نشناسد

زو در عجبم که چون دم از شعر زند

کو شعر و شعیر را ز هم نشناسد

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۶

 

آراسته بیرون سرایی دیدم

در مدح خداوند سرا پیچیدم

آلود شعار شعر پاکیزه من

از لوث حدث چو مدحش اندیشیدم

جامی